نقد فشرده فیلم خارجی The Foreigner
-
منتشر شده در 15 دی 1396
نقد فیلم خارجی The Foreigner
"خارجی" از دو زاویه قابل نگاه کردن یا تأمل است. ابتدا حضور یک هنرپیشهی بینالمللی دوستداشتنی در فیلم با نام جکی چان Jackie Chan و دوم نشان دادن غیرمسئولانهی منازعات سیاسی میان ایرلند شمالی با دولت بریتانیا بر سر استقلال که البته سالهاست که آتش آن خاموش شده است. بهجز این دو، اثر مانند بسیاری دیگر انتقام خودسرانهی مردی را نشان میدهد که عزیزانش را از دست داده، دارای قابلیتهایی است، به پلیس بیاعتماد یا بیاعتناست و پس از یک سری حوادث و اتفاقات موفق میشود که انتقام خود را بگیرد و به آرامش برسد. ازایندست داستانها بسیار روایت شده است و میشود. داستانی که فیلمنامه از آن اقتباس شده است بیست سال پیش توسط استفان لدر Stephen Leather، یک انگلیسی زادهی منچستر، در اوج کشمکشهای استقلال طلبانه ی ایرلند شمالی نوشته شده است. سال هاییکه ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) با جنگ مسلحانه و ترور، خواهان مستقل شدن بخشی از ایرلند که به شمالی تقسیمبندی شده و همچنین اتحاد دو ایرلند شده بود. داستان اصلی حول یک مرد چینی الاصل به نام کوان (Nguyen Ngoc Minh) که دارای گذشتهی دردناکی است میگذرد که دو دختر 11 و 15 سالهی خود را در حملهی دزدان دریایی تایلندی در دریای چین ازدستداده و اکنون با این خاطرهی آزاردهنده یک رستوران کوچک را در پایینشهر لندن اداره میکند. بزرگترین و تنها دلخوشیاش تنها دختری است که بزرگ شدنش را شاهد بوده که او را هم در یک بمبگذاری بانک توسط نیروهای مشتق شده از ارتش جمهوریخواه ایرلند به طرز دلخراشی از دست میدهد. او که سربازی ماهر و آموزشدیده است تصمیم میگیرد که عدالت را خود اجرا کند.
مناقشه ایرلند و انگلستان داستانی طولانی دارد اما در سطح بینالمللی چندان موردعلاقه مردم نبوده است. شاید مورد بابی ساندز Robert Gerard Sands مبارز ایرلندی و عضو ارتش آزادیخواه ایرلند که پس از 66 روز اعتصاب غذا در زندان انگلستان جان خود را از دست داد مهیجترین آن بوده است. در سینما هم وضع بهتر از این نبوده و تعداد فیلمهای سینمایی درباره مبارزات مردم ایرلند که قسمتی از تلاش آنها را برای استقلال به تصویر کشیده باشد چندان زیاد نبوده است. شاید از مهمترینهای آن که توانست در سینماهای دنیا سروصدایی ایجاد کند و بفروشد بتوان به بازیهای میهنپرستانه Patriot Games (1992) با بازی هریسون فورد، به نام پدر In the Name of The Father (1993) با بازی دانیل دی لوئیس، خود شیطان The Devil's Own با بازی برد پیت و دوباره هریسون فورد اشاره کرد. پس از انعقاد پیمان صلح میان دو طرف (جمعهی خوب 1998) فیلمهای برگرفته از این مناقشات به حداقل میرسد تا 2006 که کارگردان مشهور و مستقل بریتانیایی، کن لوچ، فیلمی به نام "بادی که در مرغزار میوزد The Wind That Shakes the Barley با نمایش خوبی از چهرهی ارتش آزادیخواه ایرلند (IRA) را روانهی پردهی سینماها کرد که به فروش 20 میلیون دلاری دستیافت. اما در سال 2017 فیلمی با عنوان "خارجی" ساخته میشود که با هیبریدی از یک سوپراستار فیلمهای اکشن کونگفو و نمایش مهارتهای او بهصورت کاملاً مستقل از موضوعات سیاسی و همچنین پرداختن به فعالیتهای ارتش آزادیخواه ایرلند در شکل ترور و مصالحه به فروش 150 میلیون دلاری دست پیدا میکند. فیلم را مارتین کمپل Martin Campbell متولد زلاندنو کارگردانی کرده است. در کارنامهی او دو فیلم خوشساخت، چشم طلایی با بازی پیرس برازنان و کازینو رویال با بازی دانیل کرک از سری فیلمهای جیمز باند و همچنین فیلم ناموفق فانوس سبز Green Lantern با نقشآفرینی رایان رینولدز دیده میشود. در فیلم "خارجی" گریم پیرس برازنان دقیقا مانند جری آدامز Gerry Adams رهبر شاخهی سیاسی گروه شین فین است (شخصاً نمیدانم که در داستان اصلی آیا این وجه تشابه وجود دارد یا خیر). ولی نشان دادن یکی از مهمترین و تأثیر گذارترین رهبران سیاسی ایرلند شمالی به شکل پدر خانواده ای که در آن مسائل اخلاقی رعایت نمیشود نامنصفانه به نظر می رسید. در واقعیت تاریخ مهمترین مورد غیراخلاقی اتفاق افتاده در زندگی جری آدامز مربوط به برادرِ وی، لیام آدامز Liam Adams میشود که دختر خود را مورد تعرض قرار داده بود. اگرچه او از مبارزات مسلحانه و ترور شروع کرد و به رهبری سیاسی طرفدار صلح بدل شد اما نشان دادن او مانند رهبری ضعیف و آلت دست انگلیسیها در فیلم خارجی بهدوراز حقیقت بود که لااقل به مذاق ایرلندیها چندان خوش نخواهد آمد تا جاییکه برخی چکی چان را جهت بازی و سرمایهگذاری در این فیلم مورد ملامت قرار دادهاند. بهر روی فیلمِ خارجی برای به تصویر کشیدن مهارتهای چکی چان که بیشتر تماشاچیان منتظر آن بودند از ورای درگیریهای میان ایرلندی و انگلیسیها وقت کم میآورد و حوادث فیلم با سرعتی زیاد و پرداختی ناقص پشت سر هم اتفاق میافتد. دختر کوان (چکی چان) خیلی سریع میمیرد، کوان خیلی سریع به لیام هنسی (پیرس برازنان) میرسد، کوان خیلی سریع تبدیل به یک متخصص نبردهای تنبهتن و بمبگذار میشود و بهسرعت دخل بمبگذارها را در آپارتمان (خالی از شیوهی چکی چان برای کشتن و یا کتک زدن) درمیآورد. از روی خیلی چیزها فیلم با سرعت عبور می کند و تنها تاخیر موجود در فیلم مربوط به برداشت دیرهنگام از داستانی است که زمان آن منقضی شده است.
جکی چان Jackie Chan یکی از نوابغ سینماست. او با چهرهی فلفل نمکی و بامزه ش، اجرای خاص آکروباتیکش و درانداختن طرحی نو با درهم آمیختن شوخطبعی با ورزش خشک کونگ فو توانست چشمان زیادی را در گوشه و کنار جهان خیره و قلبهای بیشماری را تصرف کند. او از نادر هنرمندانی است که کمتر اتفاق میافتد تا کسی را ناامید کند. شادابی همیشگی، جنگندگی و پشتکار، انعطافپذیری و درک خوبش از هنر فیلم بازی کردن و ساختن از خصوصیات خوب وی هستند. او همچنین باهوش است و از اینکه پا از گلیمی که اندازهاش را خوب میشناسد فراتر نمیگذارد بازگوکنندهی همین است. او در صحنه هم خوب خاک خورده و هم خوب کتک، تا بدین جا رسیده است. شخصیتی انحصاری از خود ساخته که تکرار شدن آن احتمالاً ناممکن است. در یکی از جدیدترین آثارش، "خارجی" ، چان خندهدار نیست. او عزادار از دست رفتن آخرین دلخوشی زندگی پر ماتم اش است و آن را به فضای فیلم نیز تزریق میکند. در قامت خمیدهی یک مرد مسن کمحرف باید از تعدادی جوان برومند احساساتی بمبگذار انتقام بگیرد. جکی چان در این اثر در کنار هنرپیشهی خوش تیپ انگلیسی، برازنان، از تِم کارهای قبلی خود فاصله میگیرد و کمی وارد منازعات سیاسی میشود. این برای طرفداران پروپاقرص جکی خیلی دلپذیر نیست و خیلیها معتقدند که شخصیت جدید چان را قبلاً در ظاهر رمبو با بازی استالونه دیدهاند و این بار استاد هنرهای رزمی با تله گذاری در جنگل و هفتتیرکشی در یک آپارتمان از نقشهای قبلیاش فاصلهای منفی گرفته است. بالا و پایین کردن لوله و بشرهای آزمایشگاهی و بازی با مواد شیمیایی برای درست کردن یک ماده محترقه چندان با قد و قامت و چهرهی چانی که ما میشناسیم هماهنگ نیست. بااینحال مهمترین نکتهی خوشایند این فیلم و دلیل فروش یکصد پنجاه میلیون دلاریاش حضور این قهرمان همیشه سرحال هنگکنگی خندهروست اگرچه این بار پیر و درهمشکسته و غمگین است.