نقد فشرده فیلم جکسی Jexi
-
منتشر شده در 28 اسفند 1398
نقد فیلم جکسی Jexi
انسانها در حال غرق شدن در استخرهایی هستند که تنها چند میلیمتر عمق دارند. در حالی ما را به درون خود میکشانند که نقش نجاتغریق را هم خودشان بازی میکنند. جملهی "لعنتی سیگنال نمیده" برای شیفتگان به این استخرها به کابوسی بدل شده و آنها را از طبیعت زیبای خارج شهر بیزار کرده است. چند تا دیود و ترانزیستور و آی سی که در یک شبکه جهانی به همنوعان خود متصل شده اتد در حال مکیدن روح بشر هستند. در غلغلهای از امواج کوتاه و بلند، گوشیهای هوشمند تبدیل به پارهای از تن شدهاند تا جاییکه از مخوفترین رازهای صاحب خود باخبرند. آدمها بیشتر از هر کسی به او اعتماد میکنند و قوه ادراکشان را تماماً در اختیارش میگذارند. در دوروبرمان کمتر کسی را سراغ داریم که در تاریکی عمیق قلمروی این ساحرههای الکترونیکی راهش را گم نکرده باشد. آنها به تکثیر همزادهای غیرواقعی ما مشغولاند تا از طریق آنان قبح اعمال بد را بشکنند. به زندگی خصوصی ما پا گذاشته، رفقای قدیمی را پراکنده کرده و آدمهای جدیدی را به انتخاب خودشان جایگزین میکنند. بسیاری از ما را بیاراده تبدیل به دلال جُک و ویدیو، تایپیست و عکاسهای تماموقت کردهاند و به سرگرم کننده ترین ابزاری که تاکنون آدمی خلق کرده است مبدل شده اند. حتی به شعور و معرفت ما هم دست اندازی کرده اند. درحالیکه عده ی قلیلی در نا امنی خیابان درد همه را نعره می کشند کثیری در آرامش پیاده رو با معشوقه های الکترونیکی شان مشغول فیلم برداری هستند. این یک ذره دستگاه به لطف ارتباطات گستردهای که دارد ایتقدر کارهای مختلفی برای صاحب خود انجام میدهد که او را از همنوعان فانیاش بینیاز کرده است. معدود افرادی که در مقابل خرید یکی از آنها مقاومت نشان میدهند به کهنهپرستی متهم و به انزوا محکوم میشوند. مهمترین عملکرد بیرقیب تلفنهای هوشمندِ متصل به اینترنت شکوفا کردن استعداد نهفته و خبیثانه ی آدمهای خجالتی و ترسو است. نبوغ وابسته به مکان این نیم وجبی در علنی کردن خباثت و رذالت های انسان بی نظیر است. آدمی در مقابله با این موجود قابلیت پنهان کاری و ریاکاری خود را از دست می دهد. خطوط کدی که گوشی را اداره میکند آنقدر ظریف و دقیق کنار یکدیگر نشستهاند که خرد آفریدگار خود را به سخره گرفته و یکسره ما را احمق خطاب میکنند و کمکم با پذیرفتن ضمنی این حماقت، ما هم به این باور داریم نزدیک میشویم که بهتر است کنترل و حتی سرنوشت خود را به دست آنها بسپاریم. هرچه او سه بعدیتر می شود این درک و منظق ما است که مسطحتر میگردد.
پسازاینکه تلفن همراه "فیل Phil" در رویارویی با صاحب جوان یک دوچرخه فروشی از بین میرود، به خاطر وابستگی شدیدی که به آن دارد برای خرید یک تلفن جدید بلادرنگ اقدام میکند. موبایل جدیدش مجهز به یک سیستمعامل (دستیار دیجیتال) به نام "جکسی Jexi" است که ظاهراً بسیار باهوش و درعینحال سمج بوده و قرار است زندگی انزوا گونهی فیل را کاملاً متحول کند. در تعاملی تقریباً یکطرفه جکسی موفق میشود که وابستگی فیل را به تلفن همراهش از بین برده و طعم زندگی واقعی را به او بچشاند درحالیکه خود او به فیل وابسته میشود اما نهایتاً هوش او بر حسادتش غلبه کرده و راه وارستگی خود را مییابد. "جان لوکاس Jon Lucas" و "اسکات مور Scott Moore" نویسندگان و کارگردانان این اثر شادیبخش اخطاردهنده سالهای زیادی در کنار یکدیگرند. آنها سناریستهای "خماری The Hangover " و "مادران بد Bad Moms" بودهاند که همگی در مایهی کمدی ساختهشدهاند. چهارمین فیلم سینمایی که علاوه بر نویسندگی آن را کارگردانی نیز کردهاند به موضوع اعتیاد بشر امروزی به تلفنهای هوشمند دستیشان میپردازد. مخلوقاتی که اینان آنها را همزمان هم درد و هم درمان معرفی میکنند. قرار نیست فیلم آپدیت شده آثار قبلی در این موضوع باشد. بااینحال ایدهی جدیدی به شمار نیامده و نظایر آن نیز کم نبودهاند و واضحترین آنها " او Her " ساختهی "اسپایک جونز Spike Jonze" است. "آدام دیواین Adam DeVine" نقش فیل را بر عهده دارد. جوانی دلباختهی موبایلش که به کمک یک سیستمعامل مؤنثِ کمحوصلهیِ بددهن از دنیای مجازی دل کنده و طعم لذتهای واقعی را میچشد. دیواین هنرپیشهای گرم و خواستنی است و در این فیلم بهطورکلی بد ظاهر نشده است اما بازی او کمی کند و گنگ به نظر میرسد که شاید به اعتقاد خودش به دلیل ایفای نقش یکطرفه مقابل یک موجود بیجان بوده باشد. "رز بایرن Rose Byrne" بهجای شخصیت این دستیار مجازی حرف میزند و صدای او بهعنوان "جکسی" هم قاطع و هم لوده است و درعینحال کاملاً باورپذیر که از نقاط قوت فیلم به شمار میآید. بههرحال جکسی چیزی است که قرار است بیشتر شما را شاد کند اما قسمتی از آنهم به کابوس تلفنهای هوشمند تعلق دارد. دیدن مادر و بچهی کوچکش در داخل کالسکه هنگام پیادهروی که سرشان هر دو در موبایل است خیلی خندهدار و ناراحتکننده بود. خب فیلم ازایندست صحنههای دو کاربُرده زیاد دارد. کشیده شدن بلا اجتناب هوش ماشینی بهطرف شعور انسانی در مسیر پیشرفت تکنولوژی از نکات ظریفی است که فیلم از آن سخن میگوید. نزدیکی خوف انگیز هوش مصنوعی به نوع طبیعیاش همان خطری است که این روزها دربارهی آن زیاد میشنویم. چیزی که از دید توسعه دهندگان باهوش این ابزار کوچک هوشمند پنهان مانده این است که با توجه به نرخ بالای تولید مثل بشر ما اصولا نیازی به همانند سازی هوش انسانی نداریم. بااینهمه واقعاً نمیدانیم که ما به دلیل شبیه شدنشان به خودمان عاشق تلفن همراهمان شدهایم یا معتاد به آن. ازیکطرف زندگی ما را آسودهتر کرده و از طرف دیگر خیلی از زندگیها را متلاشی. مسلماً مقصر، این سختافزار چند ده گرمی نمیتواند باشد بلکه مجرم اصلی بازهم خود ما هستیم که توانستهایم در یک شبکهی نامتناهی به تعداد زیادی از همنوعان خطرناک و ناشناختهی خود بدون محدودیت دست پیدا کنیم و همچنین آنها به ما. بههرحال "جکسی" خیلی راحت و روان این را برای ما نمایش داد. من از دیدن جکسی خوشحال شدم و وقتی در حال تماشای آن بودم انتظار منطقی بودن از آن نداشتم چراکه این توقع خود بهمانند بیمنطقی بود.