فیلمم کن - نقد فیلم مستند کوه Mountain
نقد فیلم کوه

 

نقد فیلم مستند کوه Mountain

در یکی از شب‌های ژوئن 2017 عده‌ای در خانه‌ی اپرای سیدنی، همان ساختمان معروفی که به شکل بادبان‌های سفید یک کشتی ساخته‌شده است گردآمده‌اند تا در حضور ارکستر چمبر استرالیا Australian Chamber Orchestra و اجرای زنده‌ی آن‌ها به تماشای یک فیلم مستند بنشینند. "ویلیم دافو Willem Dafoe" هنرپیشه‌ی معتبر آمریکایی نیز آنجاست. او راوی آنچه می‌گذرد هست و صدای رگه‌دار او بر روی فیلم بر آبروی اثر افزوده است. نام این فیلم مستند "کوه Mountain" است. فیلم آلبومی از تصاویر باکیفیت از کوهستان‌های مختلف است که با موسیقی تقریباً کلاسیک و جملات احساسی و شعرگونه‌ای همراه شده است. تجربه‌ی زنی که این فیلم را کارگردانی کرده درباره کوه کم نیست. او به 400 متری نوک اورست نزدیک شده، مدت‌های زیادی با کوهنوردان حرفه‌ای در ارتفاعات بیش از چند هزار متر دم خور بوده و مصائب معمول و غیرمعمول حضور در مکان‌های بلند را به چشم خود دیده است. اولین مستندش درباره‌ی هیمالیا به ماجراهای سال 2006،مرگبارترین فصل اورست و صعود عجیب کوهنورد مشهور استرالیایی "لینکلن هال Lincoln Hall" بازمی‌گردد به نام "معجزه‌ی اورست Miracle of Everest". "هال" که نتوانسته بود 22 سال پیش این قله را فتح کند این بار مجبور می‌شود در هوایی نامساعد به قله حمله کند. اعلام می‌شود که او مرده است اما فردای آن روز درحالی‌که قله را پشت سر گذاشته بود زنده پیدا می‌شود. دومین مستند "جنیفر پیدام Jennifer Peedom" درباره هیمالیا فیلمی است به نام "شرپا Sherpa" که تحسین جهانی او را در پی دارد. مستندی در وصف باربران محلی هیمالیا و گردشگران پولداری که هوس صعود به ارتفاع بیشتر از 8000 متر را دارند. آنان که برای فتح اورست در حقیقت پا بر روی کول شرپاها می‌گذارند تا افتخار ایستادن بر روی مرتفع‌ترین نقطه‌ی زمین نصیبشان شود. دوربین "جنیفر پیدام" استرالیایی بر زندگی شرپا ها و رنج و مرگ خیلی از آن‌ها خیره می‌شود تا عظمت اورست در مقابل کوچکی معاش کسانیکه بر آن زندگی می‌کنند را به چالش بکشد. اما سومین تجربه‌ی کوهستانی این کارگردان یعنی همین مستند "کوه" که از جستجویی میان 2000 ساعت فیلم سر برآورده با آثار پیشینش متفاوت است. فیلم بیشتر یک حس کلی تصویری از شکوه کوهستان است بدون اطلاعاتی درباره هر چه که نشان داده می‌شود. فیلم فاقد داستان و جزئیات است و آنچه "ویلیم دافو" با احساس بیان می‌کند جملاتی شعرواره هستند درباره‌ی بکارت، رمز و راز، خوفناکی و جذبه‌ی کوهستان و تمایل شدید معدودی از نوع بشر برای رفتن به سمت بالای آن. بیشتر این تصاویر توسط صخره‌نورد حرفه‌ای که از "شرپا" همراه "پیدام" بوده است، "رنان اوزترک Renan Ozturk"، ضبط شده است. بخش قابل‌توجهی از تصاویر با کمک پهپاد (Drone)، تکنیک Gopro و تایم لپس (Time-Lapse) به دست آمده است. جملات روی فیلم عمدتاً از آن نویسنده طبیعت‌گرای انگلیسی "رابرت مک فارلین Robert Macfarlane" و کتاب اخیرش به نام "کوهستان‌های ذهن Mountains of the Mind" می‌باشد. نویسنده‌ای که برای آثاری متمرکز شده بر روی مکان‌ها، مردم، زبان و طبیعت شناخته شده است. برای موسیقی متن این مستند مرارت زیادی کشیده شده اما به‌زعم ما استفاده از موسیقی کلاسیک ضرورتی نداشته است. با همه‌ی آنچه گفته شد این مستند بیشتر از حد انتظار کلی از کار درآمده است. جمله‌ای از نیچه که با آن فیلم شروع می‌شود این فکر را در سر بیننده گسترش می‌دهد که این اثر درباره‌ی ارتباط متقابل کوه هست با کوهنورد و مردم حقیری که در پایین کوه مشغول ریشخند کردن هستند اما تصاویری از آتش‌فشان، ورزش‌های کوهستانی نظیر دوچرخه و موتورسواری، اسکی و نظایر این‌ها و همچنین توقف افراطی بر روی تصاویر هوایی از کوهستان‌ها که نظایر آن‌ها را اینجا و آنجا زیاد دیده‌ایم ذهن تماشاچی را از کار انداخته و او را کمی ناامید می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، آن را نمی‌توان یک مستند، به معنایی که می‌شناسیم در نظر گرفت؛ بیشتر به یک دورنمای عریضِ وهمناک از سنگ و یخ‌های به‌هم‌پیوسته‌ی عظیمی شبیه بود که حس ما را نه برانگیخته و ذهن ما را نه آگاه می‌کرد. ولی در پاراگراف بعدی ما خود را مجبور می‌کنیم که از کلی‌گویی دست‌برداریم و از تلاقی مرگبار جذابیت انسانی کوه و غرور و آرامش قله‌هایی که شاید دوست دارند تنها بمانند بنویسیم؛ چیزی که در پس‌زمینه‌ی اثر ما آن را دیدیم. بااین‌حال تلاش مستمر "جنیفر پیدام" برای یادآوری صلابت کوه‌های سر به فلک کشیده و معرفی انسان‌هایی که سعی می‌کنند از غرور کوه‌ها سهمی داشته باشند همیشه دیدنی خواهد بود.

 

mountain5

 

گستردگی معنای کلمه‌ی "شجاعت" موجب اختلاف‌نظر شده است. ترکیب‌های بسیاری در ترادف با آن و با حاشیه‌های کم‌وزیاد بکار می‌رود. کله‌ی خر داشتن، دیوانگی و کم‌عقلی از بدبینانه‌ترین و سلحشوری، دل‌شیر داشتن و پرجگری هم معنی‌های سخاوتمندانه‌ای برای آن هستند. داخل رینگ بوکس یا قفس حیوانات درنده رفتن، در دفاع از وطن خود و یا تصاحب سرزمین دیگری جنگیدن، برای آزاد بودن دیگران به سیاه‌چال افتادن، از برای تهیه‌ی نان به تملق نیفتادن، درافتادن با موهومات و تدریس فرزانگی تنها چند نمونه از شناخته‌ترین انواع شهامت هستند. بالا رفتن از صخره‌هایی با شیب بسیار تند و ارتفاعات زیاد با دانستن احتمال بالای پنجاه‌درصد مرگِ ناشی از پرت شدن، یخ زدن، زیر برف ماندن و بی‌اکسیژنی نوع مسلمی از شجاعت است که از دید بسیاری حماقتی بیش نیست، چراکه معتقدند نتیجه‌ی شناخته‌شده و مثمری ندارد. نزدیک شدن به ذهن کوهنوردی که می‌خواهد با دست و پای منجمد شده هنوزهم شریک تنهایی قله‌های بالای 8000 متر باشد و صخره‌نوردی که با پنجه‌های کرخت شده از تخته‌سنگ‌های مرتفع عمودی بدون هیچ طناب کمکی بالا می‌رود کار ساده‌ای نیست. وقتی‌که زندگی با همه‌ی شیرینی‌اش تنها به یک برآمدگی کوچک، یک شکاف تنگ، چند متر طناب و یا ته‌مانده‌ی یک کپسول اکسیژن بند است شاید زمان مناسبی نباشد که درون سر آن‌ها را از سر کنجکاوی بکاویم. باد، زمان را در ارتفاعات بلند با خود می‌برد و احساسات در غیاب همه‌چیز به آرامش جنون واری می‌رسد. همان نیرویی که یک مرد یا یک زن متهور ماجراجو را به سمت بالا می‌کشد در یک گردنه‌ی غیرقابل‌انتظار به پایین می‌افکندش تا در راه سقوط به شگفتی بی‌دلیل قله بیندیشد. وقتی‌که از پس روزها صعود طاقت‌فرسا فقط چند صد متر با نوک کوه فاصله دارد ولی توانی دیگر نمانده تا آن را فتح کند باید در سینه‌کش سوزناک کوه آرام تسلیم شود و رفیقش را ترغیب به ادامه دادن کند. او همان‌جا متوقف می‌شود و همچنان که به اوج با حسرت نگاه می‌کند منتظر می‌ماند تا کوه بزرگ آخرین لالایی خود را برایش بخواند. باد و برف، سوز و سرما، سنگ و یخ منبع شیفتگی او و رفیقش بودند که تا این حد به بالا بروند و در صورت صعود، رفیقش در آن مرتفع‌ترین مکان، آن هیچی‌ غرورانگیز که انتظارش را می‌کشیده‌اند را در آغوش خواهد کشید. مسلماً قصدشان تحقیر قله نبوده است. ولی در بازگشت، هوا منقلب شده و راهش را گم می‌کند. نه آذوقه‌ای برایش مانده و نه انرژی الکتریکی در باطری بی‌سیمش. کوران شدید او را زمین‌گیر می‌کند، پاهای یخ‌زده‌اش نای گام برداشتن ندارد و در پناه یک تخته‌سنگ در حوالی جاییکه شریکش را رها کرده بود، درحالی‌که خود را مچاله کرده در توده‌ای برف سفید فرو می‌رود. هنوز دقایقی تا پایان، فرصت باقی است و او شروع می‌کند به فکر کردن. دقایق پر از عظمتی حتی بزرگ‌تر از کوهی که قرار است او را ببلعد. در این شرایط بالا رفتن از کوهستان‌های ذهن این انسان‌های بی‌باک و فهمیدن اینکه در آن لحظات به چه می‌اندیشیده‌اند چقدر افتخارآمیز خواهد بود. عجیب است که با گذر ماه‌ها و سال‌ها از ناپدید شدنشان، ردپای یکطرفه‌ی آنها بر تن کوه هنوز دیده می شود. آن‌ها هنوز در آن بلندی‌های دست‌نیافتنی در لابه‌لای برف و یخ، زنده خوابیده‌اند و گاهی هم به پایین فکر می‌کنند. جاییکه بی‌شمار آدم‌های حقیر و مسخره درهم می‌لولند. همان‌هایی که صدای موسیقی را نمی‌توانند بشنوند تا فاتحانی که بر ستیغ کوه‌ها در تنهایی می‌رقصند را دیوانه خطاب کنند.

 

mountain6

 

 

mountain1

 

نوشتن دیدگاه

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Purple Cyan Golden Green Yellow

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family
Direction