
نقد فشرده فیلم دانکرک Dunkirk
-
منتشر شده در 01 دی 1396

نقد فیلم دانکرک Dunkirk
در اوایل جنگ جهانی دوم (1940) نیروهای آلمانی موفق شدند پس از پیشروی غافلگیرکننده در هلند و بلژیک نیروهای انگلیسی و فرانسوی را به عقب رانده و آنها را در یک شهر کوچک بندری در شمال فرانسه به نام دانکرک (Dunkirk) محاصره نمایند. چرچیل تازه نخستوزیر شده فرمان تخلیه نیروهای انگلیسی را از این بندر صادر میکند درحالیکه او و فرماندههای ارتشش باور داشتند که تعداد زیادی را نخواهند توانست نجات داد چراکه ناوگان سلطنتی بریتانیا پراکنده بود و اعزام آنها برای تخلیه این تعداد دستکم یک ماه طول میکشید. در یک تصمیم عجیب نیروهای آلمانی به مدت 3 روز از گشودن آتش بر روی نیروهای به تله افتادهی متفقین خودداری میکنند و این فرصتی مغتنم میشود تا انگلیسیها با بسیج کردن قایقهای کوچک ماهیگیری و تفریحی بتوانند 338226 نفر شامل 120 هزار فرانسوی را از این مهلکه نجات دهند. فقط یکی دوتا جنگندهی کوچک آلمانی حملاتی را بر روی ناوچههای انگلیسی انجام میدادند. البته بینندگان این فیلم باید موردی را درباره دانکرک بدانند و اینکه واقعهی دانکرک یک نبرد نبود بلکه یک عملیات نظامی برای تخلیه سربازانی بود که تمام ادوات نظامی خود را رها کرده بودند و منتظر بودند تا کشتیهایی آنها را از تیررس آلمانیها که فعلاً و تعمداً آتشبس یکجانبه اجرا کرده بودند را به نقطهای امن در انگلستان برساند. در خلال این عملیات هیچگونه اتفاق خارقالعاده به لحاظ خود گذشتگی و قهرمانبازی اتفاق نیفتاد تا در کتاب تاریخ ثبت شود. درخشانترین ازایندست حرکت تعداد زیادی قایقهای کوچک ماهیگیری و تفریحی به درخواست دولت انگلستان بود تا به انتقال سربازان در محاصره کمک کنند که آنهم در مقایسه با جانفشانیهایی که در خلال جنگها شده است آنچنان بااهمیت جلوه نمیکند. دانکرک فقط از یک منظر در تاریخ مهم به نظر میرسد و آن این است که اگر هیتلر آن تصمیم عجیب را نمیگرفت شاید سرانجام جنگ چیز دیگری میشد.
اگر فیلم دانکرک با همین کیفیت را کارگردانی آماتور و یا گمنام ساخته بود مطمئناً بسیاری از کسانی که دهان به ستایشش گشودهاند اصلاً آن را بهحساب نمیآوردند یا اینکه ممکن بود بهاکراه، چندکلمهای دربارهاش بگویند یا بنویسند آنهم در مذمتش. اما چون کارگردانی به نام و خلاق آن را ساخته است این اثر را لایق تمجید بسیار دانسته و بدون اشاره به جزئیات و علتها آن را یکی از بهترین فیلمهای سینمایی ساختهشدهی لااقل جنگی دانستهاند. بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده ما همیشه از کریستفر نولان Christopher Nolan انتظار خلق معجزه در شکل پیچیدگیهای ذهنی را داریم تا سنتهای رایج در سینما را با شیوه ی خاص خودش کمی تغییر دهد. از او میخواهیم که با بازی گرفتن سلولهای مغزیمان، کنترل آن را در دست گرفته و ما را با خود به دنیای خیالی خودش ببرد که در آن تلاش میکند تا واقعیت ساده را به اوهامی درهم تغییر دهد. توقع داریم تا آرامش ساختگیمان را با بحرانهایی که معنای چندان خاصی هم نمیتوانیم از آن بیرون بکشیم تعویض کند. از او میخواهیم که اتفاقهای ناچیز منطقی را با پروژههای غامض نامعقول جابجا کند تا از رهگذر آن درون خستهکنندهی مان را مشتاقانه متنوع کند. ازاینرو از او هرگز نخواستهایم که ناملایمات اجتماعی، ناهنجاریهای اخلاقی، نابکاریهای سیاسی و ناکامیهای انسانی را چه بهصورت واقعی و چه غیرواقعی فیلمبرداری و به ما عرضه کند. نولان از این انتظارها بهخوبی مطلع است در ضمن اینکه خود او از خودش نیز همین را میطلبد. از طرف دیگر تزریق تنوعطلبی، همزمان با قانع کردن بینندهی پرتوقع دایرهی ایده پردازی شگفتآور را برای او تنگ و تنگتر کرده است. او دربارهی الهام گرفتن از اسپیلبرگ و نجات سرباز وظیفه رایان دروغ میگوید. او فیلمهای جنگی را به این دلیل واکاوی کرده است که جوری بسازد که آنها نساختهاند تا از این راه برجستگیاش را حفظ و یا حتی بیشتر کند. او این بار برخلاف گذشته از روی قریحهاش واقعیتهای ساده را پیچیده و پرطمطراق نکرده است بلکه کاملاً برعکس، واقعیت ساده و خالی از پیچیدگی دانکرک را سادهتر و سادهتر کرده است. در آن چند روز محاصره در شهر خالی از سکنهی ساحلی اصولاً اتفاق خارقالعادهای نیفتاده است که ذهن آفرینش گر نولان آن را پیرایش و بستهبندی و عرضه کند بلکه از همان وقایع اتفاق افتاده، ناباورانه چیزهای زیادی را کم کرده است تا این بار نه به مدد قدرت ذهن بلکه با زور شهرتش فیلمش را متمایز کند. وی در تازه ترین اثرش مکانیزم حذف، حتی چهره و تصمیم خطیر دشمن را برای فیلم جنگی مبتنی بر یک ماجرای واقعی را برگزیده تا یکجانبه شکست و گریز از میدان رزم را برای هموطنانش دلیرانه جلوه دهد. او در قلتی از محتوا خود را مجاب به پرداختن به کثرت فرم و تکنیک کرده است.
فیلم دانکرک ازهرجهت ساده است. فیلمنامه خیلی ساده است. لوکیشن ها خیلی ساده هستند، نبرد جنگندهها سادهاند، زنده ماندنها و مردنها، قهرمانبازیها، گفتگوها، سربازها و فرماندهها، آسمان و ساحل همه و همه ساده هستند حتی موسیقی متن فیلم علیرغم ابتکاری بودنش نیز ساده است. از این بابت است که شاید بتوان کارگردان را ملامت نکرد چراکه او هم هرچه واقعهی فرار سربازان هراسیده از مردن را زیرورو کرده چیز خاصی پیدا نکرده است. پس تصمیم گرفته که این بار واقعیت را با خیالبافی از نوع عمیقش شکست ندهد بلکه تنهی واقعیت را با بریدن شاخهها و ریختن برگهایش به ما نشان دهد. تابهحال فیلم جنگی به این پاکیزگی ساخته نشده است، گویی تهیهکننده فیلم هرروز یکصد رفتگر را مأمور تمیز کردن شهر و ساحل و برق انداختن اسکله و کشتیها کرده است. از فواره زدن خون و ماسیده شدنش خبری نیست. همچنین از ضجه و نالهی زخمیها. از اینهمه توپ و تانک و تفنگی که سربازان انگلیسی در ساحل جا گذاشتند و گریختند نیز هیچ خبری نیست. فقط صفهای منظم و آرام سربازان را در ساحل عریض و شنی دانکرک میبینیم که بدون هیچ نگرانی منتظرند تا نوبتشان برای سوارشدن به کشتیها فرابرسد. به لطف تصمیم هیتلر از سربازان آلمانی نیز خبری نیست. فقط یک جنگنده فضول آلمانی که در فیلم مانند مگس به تصویر کشیده است گاهی ظاهر میشود و چند تا کشتی را بهصورت تفننی غرق میکند. فیلم ممکن است سوالاتی را در ذهن یک بینندهی منصف به وجود آورد. اینکه اصولاً چرا نولان از تام هاردی برای نقش خلبانی که دیده نمی شود استفاده کرد؟ اینکه صحنهی حوصله سر بر و زائد پنهان شدن چند سرباز در داخل یک کشتی بهگلنشسته از برای چه بود و زاویه ی تیراندازی به پهلوی کشتی چرا اینگونه بود؟ اینکه چرا این سربازان شکستخورده و راندهشده اینقدر تروتمیز و مرتب و سرحال بودند؟ اینکه هری استایل Harry Styles خوانندهی فوکولی گروه وان دایرکشن One Direction این وسط چکار می کند و کدام هدف ذهن پر رمز و راز نولان را تامین می کند؟ اینکه کارگردان چرا این هفت هشت روز را به لحاظ زمانی اینگونه بی ضابطه به تصویر درآورده است؟ اینکه کریستوفر نولان چرا دست به تحریف بصری قسمتی باریکی از جنگ جهانی دوم زد؟ به هر روی او برای تنوع بخشیدن به کارنامهاش، خلاقیت خود را با یک فیلم جنگی دوباره به آزمون میگذارد که برخی از قواعد آن را عامداً نادیده میگیرد تا با وسواسی که شواهد آن بهوضوح پیداست با حذف بسیاری از جزئیات فرصت آن را بیابد تا خودخواهانه و متکبرانه به جزئیات دیگر به تشریح بپردازد. چه در نماهای نزدیک و چه دور آنچنان کادر را خلوت میکند تا بیننده را مجبور کند تا از اینهمه اتفاقاتی که در یک جنگ رخ میدهد فقط آن چیزی را ببیند که او میخواهد و این باره او تصمیم ندارد ذهن شما را بپیچاند (تخصص او) بلکه فقط چشمانتان را به عاریه می گیرد. در ماجرای واقعی چرچیل از اینکه 330 هزار نفر از یک نبرد، سالم فرار کنند چندان خشنود نبوده است آن چنانکه من بیننده هم از اینکه نولان خواسته یک عقبنشینی ناخوشایند را قهرمانانه جلوه دهد. اگرچه او یکی از پرفروشترین فیلمهای جنگی را ساخت اما من دیگر علاقهای به دیدن فیلمهای جنگی غیرواقعی از نولان که اینقدر روتوش شده باشند را نخواهم داشت.
مهدی از لنگرود 02/11/1396
با سلام و خسته نباشید و خوشحال از فعالیت دوباره ی شما در نقد و بررسی فیلم ها
مناسفانه من هم با دیدن این فیلم نا امیدیی از نولان در وجودم شکل گرفت که امید وارم در نطفه خفه بشه رشد نکنه .با دیدن لینک دانلود فیلم بی صبرانه منتظر بودم تا دانلود کامل بشه و فیلم رو ببینم ولی زمانی که تیتراژ فیلم بالا اومد اینار اتفاق خاصی در من مشابه اونچه که با دیدن فیلم های قبلی نولان در من اتفاق می افتاد،نیافتاد. اینکه شهرت نولان باعث تمجید منتقدان بشه رو درک نمیکنم فک نکنم منتقد های اونور این قدر رفیق بازی تو کارشون داشته باشن که این فیلم رو اینقدر بالا بکشن طوریکه تا اسکار بالا بیارنش به نظرم باید دلیل دیگه ایی داشته باشه مثل مثلا به تصویر کشیدن یه واقعه تاریخی اونم به شکلی که خودتون گفتین عقب نشینی قهرمانانه .در نهایت یه توصیه برای کسانی که میخوان فیلم رو ببین، کسانی که فیلم ها رو به صورت آرشیوی نگه میدارن توصیه میکنم در همون حد دانلود کردن و نگه داشتن در البوم فیلم های نولان و یا تام هاردی نگه دارن وقت کردن و بیکار بودن یه نگاهی هم بهش بندازن ولی امیدی به هیجان های بعد از صحنه های کسل کننده و کند در طول فیلم نداشته باشن. در نهایت ممنون از معرفی و نقد فیلم ها و اینکه لطفا فعالیتتون رو بیشتر کنید و فیلم های بیشتری رو بررسی و نقد کنید .
فیلمم کن: مهدی جان ما هم از شما سپاسگزاریم که نوشته ها را دنبال می کنید. با شما موافقیم اما نباید از نظر دور داشت که منتقدین حرفه ای و مطرح که از سینما نان در میآورند و چرخ زندگی را می چرخانند همواره جانب احتیاط را رعایت می کنند. چراکه بسیاری از آنها باید سیاست های کلی روزنامه، مجله و یا وبسایتی که در آن قلم می زنند را مراعات کنند. تردید نداشته باشید که در مورد این فیلم منتقدین تحت تاثیر نام کارگردان، کمپانی و همچنین خطوط قرمز قرار داشته اند. همه ی آنها تقریبا یکصدا بدون آوردن جزییات و دلیل خاصی از فیلم خیلی تعریف کرده اند اما در هنگام جایزه دادند دیدیم که پشت نولان و فیلمش را خالی کرده اند. اگرچه هنوز به اسکار نرسیده ایم اما تصور می شود که در آنجا نیز چیز دندانگیری نصیب سازندگان این فیلم نشود. جوایز بین المللی دلیل معتبری برای خوب و یا بد بودن یک فیلم نیست اما در مورد این فیلم وضعیت کمی متفاوت است.
اما در مورد فعالیت بیشتر، به این دلیل که این وب سایت کاملا شخصی بوده و شغل ما چیز دیگری است و همچنین علاقه ما به آوردن کلمات، جملات و مفاهیمی که تازه باشد و بتواند احساس و درک شما را تحت تاثیر قرار دهد، کار کمی کند پیش می رود.
امیررضا نوید از البرز 10/03/1400
تو Metacritic وROTTEN TOMATOES,
92/94 بوده واین فیلم بسیار عمیق و فلسفی است .و نقد شما غیر قابل قبول و لجوجانه به دلیل عدم برقراری ارتباط با شخصیت ها است
لازم به ذکر است کریستوفر نولان در سینما همچون نیوتن در فیزیک و ریاضیات است.
کاربر مهدی در صورت نقد فیلم های مختلف سعی کن بی احساس و بدون تعصب تماشا کنی.