فیلمم کن - معرفی، بررسی و نقد فیلم ماما میا! دوباره شروع کنیم Mamma Mia! Here we are again

 

 

ماجرای فیلم ماما میا! دوباره شروع کنیم Mamma Mia! Here we are again

mama3پس از ماجراهای قسمت اول که " سوفی Sophie " تا حدودی بر آنچه بر مادرش " دانا Donna " گذشته بود آشنا می‌شود و می‌پذیرد که به شکل عاشقانه‌ای دارای 3 پدر است ( هری، بیل، سم Harry, Bill, Sam)، تلاش می‌کند پس از گذشت یک سال از مرگ مادرش در همان جزیره که مادرش را مجذوب خودش کرده بود بماند و آرزوی همیشگی مادرش را در قالب بازگشایی هتل امتداد بخشد. او به کمک فرناندو Fernando مرد جاافتاده‌ای با گذشته‌ی مرموز که اکنون مدیر هتل است همه‌ی کارها را انجام داده‌اند و منتظر رسیدن مهمانان هستند تا جشن افتتاحیه‌ی هتل را برگزار کنند. از اینکه "بیل و هری" دو پدر دیگرش نمی‌توانند در مراسم شرکت کنند غمگین است و آن هنگام که متوجه می‌شود "اسکای Sky " ، دوست‌پسرش نیز به دلیل پیشنهاد شغلی در نیویورک از همراهی او امتناع می‌ورزد ناراحتی‌اش بیشتر می‌شود. "سم" از آن زمان که به جزیره بازگشت حتی پس از مرگ "دانا" آنجا را ترک نکرده و با دلداری‌های پدرانه، سوفی را برای انجام امور یاری می‌کند. " رزی Rosie و تانیا Tanya" دوستان و همکلاسی‌های باوفای مادرش برای حمایت از سوفی و شرکت در افتتاحیه‌ی هتل به جزیره می‌رسند و در این شلوغی‌ها مطابق گذشته به دنبال مرد آرزوهایشان کماکان می‌گردند.

 

mama12فیلم مرتباً به گذشته‌ها و دوران جوانی "دانا" برمی‌گردد تا بیننده‌ها را از ماجراهای عشقی، پیدا کردن جزیره و به دنیا آوردن سوفی آگاه کند. دانای جوان پس از فارغ‌التحصیلی از آکسفورد عزم سفر به دور دنیا می‌کند. پس‌ازاینکه با "هری" در اقامت کوتاه‌مدتش در پاریس آشنا و شبی را با هم می‌گذرانند آنجا را به مقصد جزیره‌ی Kalokairi سریعاً ترک می‌کند. بعدازاینکه کشتی‌ای که به آنجا می‌رود را از دست می‌دهد با قایق تفریحی "بیل" راهی جزیره می‌شود. هری که متوجه دل‌بستگی‌اش به دانا شده دوری او را تاب نمی‌آورد و برای پیدا کردن دانا راهی یونان می‌شود که او نیز به‌موقع نمی‌رسد و دانا را از دست می‌دهد. پس از یک مسافرت سرخوشانه بر روی آب و در کنار بیل ، دانا به جزیره می‌رسد و پس از پیدا کردن ویرانه‌هایی بر بالای تپه و برای کمک به یک اسب گرفتار در طوفان با جوان موتورسواری به نام سم آشنا می‌شوند. پس از گذراندن چند روز رمانتیک در کنار سم متوجه می‌شود که او نامزد داشته و با قلبی شکسته از او جدا می‌شود. در یک رستوران محلی به اجرای زنده‌ی موسیقی پرداخته و سپس با رزی و تانیا که به دعوت او به جزیره آمده‌اند به اجرای تیمی موسیقی در همان رستوران مشغول می شوند. خانه‌ی بالای تپه را با موافقت زن صاحب‌خانه که صاحب همان رستوران نیز هست بازسازی کرده و سوفی را که نمی‌داند پدرش کدام‌یک از 3 جوانی هستند که با آن‌ها اوقات خوشی داشته را در آنجا به دنیا می‌آورد.


mama2به زمان حال بازمی‌گردیم، هری و بیل احساس می‌کنند چیزی مهم‌تر از این نیست که در افتتاح هتل باید در جزیره و در کنار دخترشان باشند. پس کارهای مهم خود را رها کرده و راهی جزیره می‌شوند. "اسکای" نیز به جزیره بازمی‌گردد و سوفی به او از بارداری‌اش می‌گوید و اینکه تابه‌حال این‌گونه به احساسات مادرش نزدیک نبوده. توفان در روز افتتاحیه مشکلاتی را به وجود می‌آورد اما خوشبختانه در غروب فروکش می‌کند. "رابی Ruby" مادربزرگ سوفی و مادر دانا بدون اینکه دعوت‌شده باشد از راه می‌رسد و اظهار می‌دارد که علاقه دارد تا با نوه‌اش ارتباط برقرار کند. جشن افتتاحیه آغاز شده و سوفی به همراه دوستان مادرش و بقیه به خواندن و رقص مشغول می‌شوند. فرناندو عشق گم‌شده‌اش که کسی جز مادربزرگ سوفی نیست را پیدا کرده و همگی عاقبت‌به‌خیر می‌شوند. چندین ماه بعد همه برای مراسم غسل‌تعمید پسر تازه به دنیا آمده‌ی سوفی و اسکای در کلیسای کوچک روی تپه جمع شده‌اند و سوفی شبح مادر خود را در کلیسا می‌بیند که با رضایت جزیره و آن‌ها را ترک می‌کند و آن‌ها را برای مرحله‌ی تازه‌ای از زندگی تنها می‌گذارد.

 

نقد و بررسی فیلم ماما میا! دوباره شروع کنیم Mamma Mia! Here we are again 

mama8"ماما میا" در هر دو قسمت خود اختلاف واضح میان توده‌ی تماشاچیان فیلم دوست با اقلیت منتقدان و بیننده‌های نا منعطفی است که انتظارشان از یک فیلم سینمایی از حد تعادل خارج شده است. چیزی مانند خود موزیک پاپ که گروه سوئدی ABBA مثال خوبی از آن است. اگر موسیقی پاپ را به دلیل اینکه قدرت به رعشه انداختن تارهای احساسی عامه‌ی مردم را دارد خوار بشمریم، پس دیدن فیلم ماما میا نیز حوصله سر بر و بی‌نتیجه خواهد بود. پاپ میوزیک بیشتر از اینکه عقلانی باشد احساسی است پس به همین دلیل بر عمده‌ی لحظات زندگی انسان امروزی منطبق می‌شود. مقدار انعطاف‌پذیری این گونه از موسیقی که البته نمی‌توان کرانه‌هایش را با دقت مشخص کرد از سایر سبک‌ها بیشتر است و شاید بتوان گفت که گوش‌نوازترین گوشه‌ها را از سایر سبک‌ها جدا و به یکدیگر بافته است. "ماما میا! دوباره شروع کنیم 2018"  نوعی از فیلم های موزیکال است که بر شانه‌های فیلم اول "ماما میا 2008" ایستاده و این اثر خود نیز از الکتریسیته‌ی ترانه‌های شیرین و شادی‌بخش دهه‌ی هفتاد گروه ABBA به جنب و خروش درآمده است. هردوی این‌ها با رعایت فرمول ساده و ضروری یک فیلم خوش‌ساخت و فهم همه‌جانبه‌ای از نوعی موسیقی که مرزهای جغرافیایی و نژادی نمی‌توانند صدایش را خاص و محصور کند، پر بودند از دلواپسی و اشتیاق دیدن و گوش دادن. اگر فیلمی می‌سازید که می‌خواهید داستان را با ترانه‌های آهنگینِ اریجینال شرح داده و به‌پیش ببرید (Musical) کاملاً قضیه با فیلمی که می‌خواهد از روی آهنگ‌های از پیش‌ساخته شده (Jukebox Musical ) تولید شود فرق دارد. مانند اینکه فیلمی درباره یک کشتی‌گیر خیالی بر اساس تاریخچه‌ی کشتی در ایران بخواهید بسازید و یا اینکه زندگی تختی را به‌عنوان یک کشتی‌گیر ایرانی بخواهید به تصویر بکشید. با توجه به محدودیت ذاتی در مورد دوم، قلم و دوربین شما در خیال‌پردازی چندان دور نخواهند رفت. مقایسه این دو بر اساس پارامترهای مشترک منطقی نبوده و پافشاری بر آن از لذت دیدن آن‌ها کم می‌کند.

 

mama7دوگانه‌ی ماما میا در حال و هوای گروه ABBA ساخته نشده است بلکه آهنگ‌های انتخابی از این بند مشخص‌کننده‌ی مسیر هستند. بله، فیلم بالذاته یادآوری کننده شکوه این گروه چهارنفره‌ی با استعداد هست که از مسابقه‌ی یوروویژن 1974 سر برآورده بودند اما مقصود سازندگان اثر، آفرینش لحظاتی مفرح و سرگرم‌کننده است که بیننده‌ها با ریتم و متن این آوازها همسو و هم‌نوا شوند. انتخاب جزیره‌ی آفتابی، اختلاط پرانرژی پیر و جوان، استفاده از رنگ‌های تند و شاد همه از این حکایت دارند. گزینش و هدایت مناسب بازیگران، طراحی پرنشاط صحنه و حرکات موزون در هر دو قسمت از نقاط مثبت فیلم است. پیشگویی جزئیات در مورد خط داستانی چندان ساده نیست و عقب‌گردهای مکرر در "ماما میا! دوباره شروع کنیم" به‌تدریج جای خود را هم در فیلم و هم قلب تماشاچیان باز می‌کند. " اُل پارکر Ol Parker "، کارگردان قسمت دوم با کمبود آهنگ‌های مهیج‌تر این گروه مواجه هست چراکه " فلیدا لوید Phyllida Lloyd " قبلاً مشخص‌ترین‌ها را در بخش اول استفاده کرده است. بااین‌حال "پارکر" مجبور به تکرار برخی از آن‌ها شده است. این یعنی اینکه قرار نبوده که دنباله‌ای بر این فیلم ساخته شود اما بر اساس سنت رایج شده ی این روزهای هالیوود، نساختن دنباله‌ای بر یک فیلم موفق و یا پرفروش (و اخیراً حتی غیرازاین دو) حماقتی نابخشودنی محسوب می‌شود. نشان دادن گذشته‌ی نامشخص " دانا " تنها گذرگاه باز برای طولانی کردن قصه‌ی ماما میا بوده است و پارکر با خوش سلیقگی در انتخاب بازیگران دوران جوانی قهرمانان داستان و تابانیدن نور از زاویه ای درست بر نیمه‌ی تاریک زندگی دانا با تعریف ماجراهای عشقی و شیوه‌ی سکنی گزیدنش در جزیره‌ی یونانی کار را به‌خوبی سروسامان داده است. وارد کردن "چِر Cher" در نقش مادر دانا با توجه به سن و سال و وضعیت ظاهری او و " مریل استریپ Meryl Streep " یعنی فرزندش، اگرچه امیدبخش بود ولی خوشایند به نظر نرسید و موجب پراکندگی تمرکز بیننده از گروه ABBA، ترانه‌ها و داستان فیلم می‌شد، هرچند که او و صدایش حس نوستالژیک یک گروه موسیقی دهه هفتادی را تازه می‌کرد. "لیلی جیمز Lily James" برخلاف قیلم سیندرلای 2005، مناسب‌ترین انتخاب ممکن بود تا نقش جوانی‌های دانا (مریل استریپ) را بر عهده بگیرد. باوجوداینکه نویسنده‌ی قسمت 2 مریل استریپ، هنرپیشه‌ی کاربردی قسمت اول را کشته بود و بااینکه در من چندان علاقه‌ای به تماشای دنباله‌های سینمایی نیست بااین‌حال توانستم با فیلم کنار بیایم. از این فکر که "ماما میا! دوباره شروع کنیم" یک ویدیو کلیپ طولانی بر آثار یک گروه محبوب جهانی یا یک کنسرت سینمایی از آثار دستچین شده ی آنان است موفق شدم بیرون بیایم تا جاییکه احساس کنم که بدم نمی آید با هنرپیشگان درون فیلم کمی بخوانم و برقصم.

 

mama14اندازه‌گیری عظمت موسیقی تنها از راه شنیدن ممکن است. تقسیم آن میان چشم و گوش تنها به کم کردن تأثیر آن می‌انجامد. لذت بردن از اصوات هارمونیک در یک گرامافون قدیمی با کلی خط و خش به‌مراتب بیشتر است تا دیدن ویدیو کلیپش در یک تلویزیون مسطح با وضوح 4K. دلیلش این است که این هنر که نه زمان می‌شناسد و نه مکان هزاران سال از تصاویر متحرک جلوتر است. موسیقی در سینما جایگاهی ویژه دارد. موسیقی بدون تصویر کارش پیش می‌رود اما سینما خیر. هرچند نباید ازنظر دور داشت که سینما در معرفی خالقان و پراکنش این نواها چقدر موفق بوده است. چگونه یک موسیقی متن زیبا می‌تواند سکانس‌های نامرغوب یک فیلم را تماشایی کند و چگونه می‌تواند صحنه‌های قشنگ ضبط‌شده را متعالی و تکان‌دهنده نماید. موسیقی زبان متفاوتی است که مغز با استعانت سازها بکار می‌گیرد تا سایر اندام‌ها را به سخنوری مجبور کند. جاییکه رقصیدن متولد می‌شود و اینجاست که آدمی با تلفیق موسیقی و رقص و سینما باشکوه‌ترین و قدرتمندترین جادوگر هیبریدی عصر را می‌آفریند. چهارراهی که تمایلات نا شکفته‌، ارتعاش تارهای دردآلود، جنبش‌های موزون پرشور و تاریکی آگاهی‌دهنده به یکدیگر می‌رسند، همانجائی است که شما بلیت موقت رهایی می‌خرید و به درون سالن بی‌سروته ای از ناخودآگاه خود می‌خزید. اگر به این‌چنین چهارراهی رسیدی، گوش به حرف این‌وآن نده، برو جلو یک بلیت بخر و محکم روی صندلی‌ات بشین، تمام وجودت را چشم و گوش کن، ببین، بشنو و ازآنچه نیستی لذت ببر.

 

به دنبال نُت های گمشده، کوبه به کوبه دف به دف گوشه به گوشه نی به نی

 

     

mama11

 

نوشتن دیدگاه

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Purple Cyan Golden Green Yellow

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family
Direction