فیلمم کن - معرفی, نقد و بررسی فیلم پل جاسوس ها-Bridge of Spies

 

ماجرای فیلم پل جاسوس ها - Bridge of Spies

دوران جنگ سرد و سال 1975. پلیس فدرال آمریکا در شهر نیویورک یک مرد مسن نقاش به نام رادلف ایبل Rudolf Abel را به ظن جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی تحت نظر دارد. آن‌ها به آپارتمان وی هجوم آورده و وی را بدون مدارک مهمی دستگیر می‌کنند. دفاع از این جاسوس بر اساس خواست دولت آمریکا اجباراً بر عهده یک وکیل خوش‌نام که بیشتر بر روی دعاوی بیمه تجربه دارد به نام جیمز داناوان James B. anavan گذاشته می‌شود. با پذیرفتن وکالت این جاسوس روسی، داناوان از طرف مردم شهر و همچنین خانواده خود تحت‌فشار قرار می‌گیرد تاجائیکه نسبت به جان او و خانواده‌اش سوءقصد نیز انجام می‌شود. بااین‌حال او نسبت به پرونده بی‌طرفانه و مسئولانه رفتار می‌کند. ایبل توسط هیئت‌منصفه برای تمام اتهامات خود گناهکار شناخته می‌شود. قبل از اعلان رأی دادگاه و نوع حکم، داناوان به منزل قاضی رفته و به او پیشنهاد می‌کند که از دادن حکم مرگ خودداری کند. دلیل خود را مقابله‌به‌مثل زودهنگام مسکو و دستگیری احتمالی چند آمریکایی به‌عنوان جاسوس از طرف شوروی و نیاز به تبادل جاسوس‌ها عنوان می‌کند. در روز نهایی دادگاه، باکمال تعجب قاضی متعصب آمریکایی رأی به سی سال زندان برای ایبل جاسوس می‌دهد.

از طرف دیگر نیروی هوایی آمریکا هواپیمای جدید جاسوسی خود به نام U2 که قادر به پرواز در ارتفاع بالا و عکس‌برداری از سطح زمین است را آزمایش می‌کند. از تعدادی خلبان می‌خواهد که این عملیات خطرناک را بر فراز خاک شوروی انجام دهند. با توجه به حساسیت موضوع به آن‌ها تأکید می‌شود در صورت گرفتار شدن، هواپیما و همچنین خود را از بین ببرند. هواپیمای یکی از خلبانان در آسمان اتحاد جماهیر شوروی مورد اصابت ضد هوایی قرارگرفته و سقوط می‌کند. خلبان جوان فرصت منهدم کردن هواپیما و کشتن خود را پیدا نمی‌کند و به اسارت نیروهای شوروی درمی‌آید. داناوان که این روزها شهرت خوبی میان مردم و حتی شرکت خودش ندارد، نامه‌ای از طرف همسر جاسوس روسی دریافت می‌کند. CIA به داناوان می‌گوید که این نامه احتمالاً جعلی بوده و پیشنهاد تبادل جاسوس‌ها است و از او می‌خواهد که نقش رابط غیردولتی را در این میان قبول کند. داناوان به دلیل احساس مسئولانه اش نسبت به جاسوس روس و همچنین کاستن از فشار افکار عمومی به خود و خانواده‌اش این پیشنهاد را قبول می‌کند.

تحت حمایت CIA به آلمان شرقی رفته و مطلع می‌شود که یک دانشجوی آمریکایی بی‌گناه به‌عنوان جاسوس از طرف پلیس آلمان شرقی دستگیر شده است. او به ملاقات رئیس منطقه‌ای KGB در سفارت شوروی می‌رود و طی تصمیمی خودسرانه تنها شرط آزادی جاسوس روس را رهایی خلبان و جوان دانشجو عنوان می‌کند. CIA که خلبان آمریکایی برایش اهیمت دارد از این تصمیم داناوان ناخشنود می‌شود اما بااین‌حال عملیات را متوقف نمی‌کند. پس از چند بار گفتگوی داناوان با مقامات شوروی و آلمان شرقی بالاخره تصمیم به تبادل دو نفر آمریکایی با جاسوس شوروی گرفته می‌شود. عملیات تبادل قرار است که بر روی یک پل انجام شود. صبح موعود فرامی‌رسد و خلبان آمریکایی توسط KGB به محل پل آورده می‌شود اما هنوز از آزادی هم‌زمان دانشجوی آمریکایی خبری نیست. داناوان برخلاف CIA مایل به تبادل نیست و جاسوس شوروی که داناوان را دوست خود می‌داند از رفتن به سمت نیروی شوروی (خودی) تا آزادی جوان دانشجو خودداری می‌کند. بالاخره دانشجوی آمریکایی نیز آزاد شده و تبادل با موفقیت صورت می‌گیرد. داناوان پیروزمندانه به آمریکا برگشته و به محبوبیت می‌رسد تا جاییکه برای چند عملیات مشابه دیگر انتخاب می‌شود.

نقد و بررسی فیلم پل جاسوس ها - Bridge of Spies

قبل از اینکه این فیلم را ببینم همواره تصور می‌کردم که این فیلم هم مانند فیلم‌های جدی-واقعی جاسوسی دوران جنگ سرد پر است از صحنه‌های تعقیب و گریز درجاهای تاریک و نمور، مردانی مرموز با پالتوهای پشمی و کلاه شاپو که مدام در حال پاییدن این‌طرف آن‌طرف هستند، تله گذاشتن، شناسایی و شکار جاسوس‌ها، عملیات‌های ظریف جاسوسی و خلاصه متمرکز شدن بر روی چگونگی و کیفیت فعالیت‌های جاسوسی و ضد جاسوسی آن دوران. پیرو همین تصور اشتباه با خودم می‌گفتم که چهره تام هنکس زیاد به درد یک جاسوس آن دوران نمی‌خورَد. صورت‌های استخوانی با گونه‌های آب‌رفته جان می‌دهد برای این نقش‌ها. به‌هرحال بعد از دیدن دقایقی از فیلم فهمیدم که اشتباه می‌کردم و فیلم روایت ماجرای یک وکیل درستکار است که با دفاع از یک جاسوس، پایش به روابط پشت پرده ابرقدرت‌های در حال نه جنگ و نه صلح باز می‌شود. وکیلی شرافتمند، درستکار، وظیفه‌شناس و نترس که انسان‌ها را با توجه به خصلت‌های خوبشان ارزیابی می‌کند نه بر اساس وطنشان. او بدون اینکه بخواهد انسانیت را به‌پای حفظ منافع ملی قربانی کند، فداکارانه سعی بر بیرون کشیدن انسان‌هایی از یک طوفان سیاسی مهیب بی‌سروصدایی را دارد که به تصور او بنا به‌ضرورت شغلی و یا به‌صورت تصادفی وارد آن شده‌اند. در دشوارترین و خوفناک‌ترین شرایط آن دوران تسلیم فشارهای خودی و غیرخودی نشده و آن را همچون صحنه دادگاهی می‌بیند که بایستی طرف بی‌گناه یا قربانی شده را به‌سلامت از آن بیرون بکشد. فیلم برای بازگویی قسمت کوتاهی از اتفاقات دوران جنگ سرد موفق عمل کرده است.

غریزه و هوش یک کارگردان باتجربه همه عوامل و قسمت‌های درست و نادرست فیلم را چون همیشه به‌درستی کنار هم چیده و نتیجه کار را رضایت‌بخش درآورده است. فضای آن دوران خصوصاً آلمان شرقی خوب نشان داده می‌شود. گوشه‌هایی از تفاوت میان جهانی که به دوپاره تقسیم‌شده است، نوستالژی وار بازگو می‌شود. اگرچه بیننده انتظار مکالمات سنگین‌تر و پیچیده‌تری را از طرف شخصیت‌های موجود در فیلم را دارد ولی وضعیت موجود را نیز قبول می‌کند. یا فیلم‌نامه خیلی ساده و روان است یا داستان‌نویس خواسته است که بگوید پشت پرده جنگ میان ابرقدرت‌ها آن‌طورها که مردم کوچه و بازار فکر می‌کنند چندان بغرنج و غیرقابل درک به نظر نمی‌رسد. ولی فکرمی‌کنم فرض اول درست بوده و فیلم‌نامه بیش‌ازحد روان و ساده است. نقاط برجسته فیلم چندتایی هستند. پیروی نکردن داناوان از دستورات CIA و درخواست آزادی دانشجوی آمریکایی، خودداری جاسوس شوروی از رفتن به آن‌طرف پل به خاطر دوستش داناوان و پیشنهاد وکیل مدافع به قاضی برای ندادن حکم مرگ به جاسوس شوروی مهم‌ترین آن‌ها بشمار می‌آیند. اما می‌رسیم به صحنه روی پل که بیننده به دلیل تأکید بر نام "پل" در عنوان اثر، از آغاز فیلم بر روی آن ایستاده و منتظر واقعه مهمی بر روی آن است. متأسفانه احساس تعلیقی که قرار است این سکانس در تماشاچی ایجاد کند اصلاً کافی به نظر نمی‌رسد. حواس عوامل سازنده بیشتر معطوف نورپردازی و دکور پل می‌شود. صحنه ورود اتومبیل حاوی خلبان آمریکایی، نوع انتظار برای آزادی جوان دانشجو، طرز تائید هویت جاسوس‌ها، هیچ‌کدام به فضاهای به‌شدت مشکوک جاسوسی نمی‌خوردند و دست‌آخر، بیننده‌ پل را به مقصد درب خروجی سینما سرخورده وار ترک می‌کند. 

این فیلم اسپیلبرگ هم مانند همه کارای او خوش‌فرم، همه جور سلیقه راضی کن و زیباست اما برخلاف خیلی از آثارش چیزی کم دارد. بله و آن چیز تحسین تماشاگر است. دراثنای دیدن فیلم هر بار که خواستم دهانم را برای تحسین کردن قسمتی از فیلم بگشایم ناگهان جریان فیلم آن را نیمه‌تمام گذاشت و به سویی دیگر رفت و دهان نیمه‌باز من هم بسته می‌شد. فیلم مانند میز پر از غذاهای لذیذ و رنگارنگی بود که هنوز مزه اولی را به‌خوبی نچشیده‌اید اجباراً باید به سراغ بعدی می‌رفتید و دست‌آخر هم تمام مزه‌ها در دهان شما سرگردان می‌ماندند. اجازه بدهید چند مثال بیاورم. نشان دادن مقدار خیلی جزئی از جاسوس‌بازی یک جاسوس حرفه‌ای، دادگاهی کوتاه، بدون نشان دادن شخصیت وکیل مدافعی داناوان، سقوط خیلی بی‌مقدمه هواپیمای جاسوسی آمریکا بر فراز خاک شوروی، نشان ندادن هیاهوی رسانه‌ای آن زمان از اتفاقات میان دو ابرقدرت خصوصاً اسارت خلبان آمریکایی و ناکافی بودن حکایت رابطه دوستی میان وکیل و موکل. هرکدام از این‌ها، مانند موج‌هایی بودند که از دور خیلی بلند و بزرگ دیده می شدند اما با هرچه نزدیک تر شدن به ساحل کوچکتر شده و نهایتا کف آلوده در پیش پای بیننده ی ایستاده در ساحل، کوتاه و آرام محو می شدند. .همچنین احساس می‌کنم که خونسردی بیش‌ازحد داناوان هم به آرام کردن تلاطم این موج‌ها کمک می‌کرد. هیچ فشار روانی و عصبی بر روی داناون احساس نمی‌شود. واقعاً نمی‌توان اظهارنظر کرد که این آقای وکیل در داستان واقعی هم همین‌طور رفتار می‌کرده و یا اینکه تام هنکس فارغ از کنترل اسیلبرگ و با اتکا به تجربه و عادت خودش به این شخصیت این طرز رفتار را داده است. جالب است که درمی‌یابیم عکس العمل های کاملا خونسردانه ایبل جاسوس (البته با بازی خوب هنرپیشه) منطقی و رفتار نیمه خونسرد داناوان وکیل در طول فیلم غیر منطقی به نظر می رسد. با همه آنچه گفته شد چنانچه شما یک تماشاچی بدبین باشید و یا یک منتقد سختگیر بازهم نمی‌توانید ایراد واضحی از این فیلم بگیرید. ولی بااین‌وجود و علی‌رغم اعتبار اسپیلبرگ و هنکس نمی‌توانید هم بگویید که با یک فیلم درجه‌یک طرف هستید.

قدیم‌ترها، آن زمان که اتحاد جماهیر شوروی هنوز نپکیده بود و برای خودش بروبیایی داشت، می‌گفتند جهنم آزادی خنک‌تر از بهشت کمونیست است. اگرچه فیلم پل جاسوس‌ها نمی‌خواست این را بازگو کند اما ناخودآگاه مرا به زمزمه‌ی جمله‌ی آن روزها واداشت.

 

{fastsocialshare}

نوشتن دیدگاه

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Purple Cyan Golden Green Yellow

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family
Direction