نقد فشرده فیلم جومانجی: به جنگل خوش آمدید Jumanji: Welcome to the jungle
-
منتشر شده در 12 ارديبهشت 1397
نقد فیلم جومانجی: به جنگل خوش آمدید Jumanji: Welcome to the jungle
خیل دوستداران فیلم سینمایی جومانجی 1995 پس از گذشت بیست سال با شنیدن خبری از دنبالهای بر این فیلم مطمئناً هیجانزده شدهاند. بااینکه میدانند نباید توقع تکرار آن را داشته باشند اما لبریز از شوقاند تا بدانند که قصهی زیبای جومانجی چگونه ادامه پیدا میکند. جومانجی اصلی، فیلمی بود که همه آن را از صمیم دل دوست داشتند. کمتر اتفاق میافتد که اثری مورد توافق همه گونه سلیقهای و همه جور سنی باشد اما جومانجی را میتوان یک مثال بدون حرف و حدیث از این دسته آثار سینمایی دانست. نمایشی از یک بازی مرموز وحشتناک که شما را دل خواسته با خود به درون پر از غافلگیریاش میکشید. تلفیقی ماهرانه و دلپذیر از یک داستان برکشش و همگن با جلوههای ویژهای که کلمات داخل کتاب را به باورپذیرترین حالت در جلوی چشمانمان مصور میساخت. هنوز هم صدای مبهم بوم بوم آن طبل (درام) که از اعماق جنگلهای انبوه بارانی آمیخته با جیغ پرندگان وحشی برمیخاست ، ترس و هیجان را در درونمان به حرکت میاندازد و مو بر تنمان سیخ. رابین ویلیامز به کمک کارگردانی که در ایجاد جلوههای بصری متبحر است احساس تنهایی و گرفتاری در یک جنگل پر از مخاطره را به پردهی سینما منتقل میکنند و بینندگان را صادقانه سرگرم میسازند. اتفاقات پر از اضطرابی که در خلق تعلیقی مداوم و خواستنی در بستر یک فیلمنامهی درست نمیگذارد که بر صندلیتان آرام بگیرید. شاید این فیلم آنقدر خوب ساخته شده بود که بر اساس توقع ایجادشده از نام جومانجی من نتوانستم پانزده دقیقه بیشتر از فیلم جومانجی: به جنگل خوشآمدید 2017 را تاب بیاورم.
تمام پیشبینیهایم از فیلم جدید اشتباه بود. با دیدن نامهایی چون دواین جانسون، جک بلک و کوین هارت کمی مشکوک و سردرگم شده بودم. احساس میکردم جک بلک احتمالاً نقشی همانند رابین ویلیامز را ایفا خواهد کرد که کم هم منطقی نبود. خوشبینانه دواین جانسون را همطراز شکارچی سمجی که به دنبال رابین ویلیامز به دنیای متمدن کشیده شده بود جا میزدم اما وقتی به کوین هارت رسیدم اصلاً نتوانستم جایی را برایش در این فیلم باز کنم. کمدینی که نمیتوان از او انتظار بازی در نقشهای جدی را داشت. هرچند که من او را یک کمدین واقعی محسوب نمیکنم. اداواطوار و شکلکهای او بیشتر مناسب کودکان 5 تا 10 سال است که خیلی زود تکراری و خستهکننده میشود. کارگردانهایی که او را برای فیلمشان استخدام میکنند وی را همیشه به همان شکل میخواهند و از تغییر و اضافه کردن به او پرهیز میکنند. ناسازگاری او با نام و سابقهی جومانجی مشهود است و بهکارگیری وی در این فیلم تنها برای تکرار زوج موفق (Central Intelligence) جانسون+هارت باانگیزهی تجاری بوده است. دواین جانسون و کوین هارت مانند همیشه در این فیلم ظاهر میشوند و بازی جک بلک با آرامشی ساختگی که نتوانستم تشخیص دهم باید به او بخندیم یا جدیاش بگیریم چنگی به دل نمیزد. بهطورکلی بیتناسبی میان انتخاب بازیگرها به شکل نامحسوسی آزاردهنده بود. اما به خود داستان که میرسیم با یک بهروزرسانی و شاید مدرن سازی نابخردانه روبرو میشویم. شروعی بیمزه که با تبدیل ناموجه جعبهی چوبی بازی جومانجی به یک کنسول الکترونیکی سرهمبندی شده و خبر از نا امیدی می دهد. در ادامه هم نظارهگر مخلوط درهموبرهم و نامتجانسی از بزنبزنهای مبتنی بر مشت و لگد، موتورسواری، تیراندازی با اسلحههای جورواجور، شعبدهبازی و نیروهای ماوراءالطبیعه با دیالوگهای خالی از فکر بودیم. عمده تماشاچیان این فیلم که کم هم نبودند از دو گروه هستند. دسته اول کودکان و نوجوانانی که از دیدن عضلات حجیم و کلهی تراشیده دواین جانسون و دهان گشاد و ورجهوورجههای کوین هارت به وجد آمدهاند که احتمالاً راضی سالن سینما را ترک میکنند و دسته بعدی دلباختگان جومانجی 1995 هستند که مطمئناً سرخورده و بیصدا راهی خانه میشوند. نکته ی قابل توجهی در این فیلم نیست که آن را برجسته کنیم. تنها چیزی که شاید برخی آن را با اهمیت بدانند جنبه ی سرگرم کننده گی فیلم هست که به ظن ما آن هم جعلی به نظر می رسید. به هر حال از اینکه رابین ویلیامز اینجا نیست تا ببیند چه بر سر جومانجی آورده اند خوشحالم.
مریم از زابل 12/02/1397
از نظر من اگه اسم فیلم را جومانجی نمی گذاشتن بسیار قابل قبول تر بود و انتظار ما را از این قیلم بالا نمی برد...
جمله اخر شما کاملا صحیح است شاید فقط سرگرم کننده بود ..