نقد فشرده فیلم علاء الدین Aladdin
-
منتشر شده در 27 مرداد 1398
نقد فیلم علاء الدین Aladdin
تغییرات نگرانکنندهی کره زمین تنها به گرمایش جهانی خلاصه نمیشود بلکه به مقدار اعتماد علاقهمندان سینما به منتقدین نیز بسط پیدا کرده است. کمپانی دیزنی این را بهخوبی درک کرده و متوجه شده است که این روزها وقتی منتقدین از یک فیلم بیشتر بد میگویند، مردم بیشتر برای دیدنش هجوم آورده و پول خرج میکنند. پس بدون نگرانی، از استانداردهایی که خودش بسیاری از آنها را تدوین کرده نزول میکند تا گروه بزرگ جدیدی از تماشاچیان وفادار بسازد که ارتباط میان چشمانشان با محیط پشت آن به حداقل رسیده باشد. اگرچه هنوز هم بهترین مکان برای جان دادن به اینچنین قصههایی، بازهم استودیوهای دیزنی است اما قطرات اندوه طرفداران این کمپانی خصوصاً کمی قدیمیترها از افت کیفیت این آثار در چشمانشان کاملاً قابل دیدن است. پیشرفتهای کامپیوتری اخیر موجب شده تا فیلمسازان بتوانند در سرزمینهای جدیدی قدم گذاشته و بر رؤیاهای دستنیافتنی غلبه کنند. لایواکشن ها از این نمونهاند که انسان و انیمیشن را در یک قاب درهم میآمیزد تا تخیل پرشکوه نشسته بر قله ی قاف را به واقعیت غیرواقعی شبیهتر سازد. بااینحال عناصر قدیمی مؤثر بر خوشساخت بودن یک فیلم سینمایی به همان اندازهی قبل معتبر هستند. از میان انبوهی از این عوامل (و به نظر ما) شیوهی تفکر کارگردان (نوع نزدیک شدن به موضوع)، تسلط وی بر کلیات و جزئیات و انتخاب صحیح هنرپیشهها در ابتدای صف خواهد بود. بهعنوانمثال عقیدهی "گای ریچی Guy Ritchie" ، کارگردان و یکی از سناریستهای فیلم علاء الدین 2019 مبنی بر انتخاب هنرپیشهها بر اساس نژاد بهکاررفته در قصهی اصلی، اشتباهی عظیم بوده است و دیدیم که چگونه یک داستان زیبا و کهن شرقی را که با یک انیمیشن قدرتمند موزیکال (1992) حمایت میشد را اینگونه علیل و ناقص ساخت. اصولاً ایدهی انتخاب آرتیستها بر اساس نژاد برای یکی از شیرینترین قصههای مجموعهی هزار و یکشب (هزار افسان) یک حرکت ریاکارانه و یا ابلهانه بوده است. اگر اینگونه باشد و آنان خواستهاند که فیلم مانند داستانش گرم و طبیعی به نظر برسد پس چرا در اصل داستان دست برده و آن را زیروزبر کردهاند. اگر هم فکر میکردهاند که این انتخابها باعث نوعی تفاوتِ توجیهکننده برای موجودیت فیلم بوده است باید بگویم که این تفاوت سر به پایین کاملاً حس میشد. خطا در انتخاب بازیگران، تأخیر در حرف زدنها که به زمان فیلم بیهوده میافزود، کوتاهی در گریم صورتها، هدایت بد آرتیستها، اَلکن شدن بخش طنز فیلم از مشخصات قابلرؤیت این بازسازی 183 میلیون دلاری بودند. در فضایی که بهروز شدگی مثبتی از دیدن صحنههای این فیلم حس نمیشد تنها حضور ویل اسمیت آنهم بیشتر وقتی در هیبت غول چراغ جادو (جنی) ظاهر میشد بد به نظر نمیرسید. اما بازی کسی که در هالیوود سنگ دادخواهی آفریقایی تبار ها را سخت بر سینه می کوبد در نقش یک خدمتگزار آبی رنگ ولو از نوع جادوی اش چندان به مذاق همرنگ پوستانش خوش نیامد چراکه یادآورِ لکه ی تاریکی در پیشینهی تاریخی سیاهپوستان بود در نقش بردههایی اگرچه عضلانی و پر زور.