نقد فشرده فیلم درمانی برای سلامتی A Cure For Wellness
-
منتشر شده در 05 تیر 1396
نقد فیلم درمانی برای سلامتی A Cure For Wellness
لاک هارت Lockhart جوان جاهطلبی است که در یک شرکت بزرگ مالی در نیویورک، پس از مرگ یکی از مسئولین رده بالای شرکت پست مهم او را از آن خود میکند. بهزودی از طرف هیئتمدیره درمییابد که شرکت در وضعیت خوبی قرار نداشته و بایستی برای فرار از تحقیقات و احتمالاً ورشکستگی به ادغام با شرکت دیگری تن دردهند. اما رئیس شرکت به نام رولند پمبروک Roland Pembroke که برای این کار به امضای وی نیاز است در حال حاضر در یک مرکز سلامت بخشی در ارتفاعات آلپ سوئیس بسر میبرد. لاک هارت مأموریت مییابد به آنجا رفته و رئیس را با خود به آمریکا بازگرداند. او در این درمانگاه خاص اوضاع را مشکوک دریافته و نهتنها موفق نمیشود که پمبروک را بازگرداند بلکه با تصادفی که برایش پیش میآید خود بهعنوان مریض در این درمانگاه بستری میشود. با کنجکاوی که به خرج میدهد به سابقهی این درمانگاه پی برده و درمییابد که آنجا محلی است برای آزمایشهای غیرانسانی و سرانجام موفق میشود با به آتش کشیدن آنجا و از بین بردن مسئول این اتفاقات از مهلکه جان سالم به دربرد.
کسی که بر روی صندلی هدایت این فیلم نشسته است، گرگور وربینسکی Gregor Verbinski، پیشتر توانسته بود یک سری از فیلمهای چند سال اخیر را با ایده پردازیهای متعلق به خودش تماشایی و جنجالی کند. باید اعتراف کرد دزدان دریایی کارائیب Pirates of the Caribbean (قسمتهای اول تا سوم) درزمانی که اقیانوس هالیوود در سکون به سر میبرد شور و هیجانی به پا کرد که امواج بلند آن تمام سینماهای سراسر جهان را درنوردید و فیلم دوستان را بر سر کیف آورد. موفقیت او با ساخت یک انیمیشن خاص و مهیج به نام رنگو Rango (برندهی اسکار 2012) ادامه پیدا کرد اما با بیرون آمدن رنجر تنها The Lone Ranger رشتهی موفقیت او موقتاً پاره شد. اگرچه با یک فیلم ناموفق نمیتوان عملکرد خوب او را نادیده گرفت اما فقدان انعطافپذیری در فرمولی که باعث توفیق او در آثار قبلی شده بود منجر به تولید یک فیلم ازهمگسیخته به نام "درمانی برای سلامتی A cure For Wellnes" شد. فیلم نه در نزد تماشاگران عام و خاص و نه در بین کسانی که به نقد فیلم میپردازند جایگاهی پیدا کرد و شکستخورده و مهجور ماند.
اولین اشتباه تیم سازندهی این فیلم انتخاب این عنوان نسنجیده و بیحس و حال برای این فیلم بود. خود عنوان عامل مهمی در برانگیختن حس کنجکاوی سینما دوستان و ترغیبکنندهی آنها برای خریدن بلیت است. بیهوده نیست که کمپانیهای بزرگ فیلمسازی برای به دست آوردن حق مالکیت برخی عناوین سالها با یکدیگر میجنگند و مبالغ هنگفتی پول خرج میکنند. عنوان "درمانی برای سلامتی" شاید مناسب یک فیلم تجربی و یا نهایتاً یک فیلم بهاصطلاح هنری که تنها برای دل کارگردان ساختهشده مناسب باشد اما بههیچعنوان برازنده یک فیلم سرگرمکنندهی هالیوودی که قرار است بر پوستر رنگارنگ فیلم بنشیند نیست. وربینسکی که میتوان او را یک کارگردان تمام هالیوودی برشمرد همچنان بر همان فرمول همیشگی خودش که بیشتر بر رابطهای تصویری تکیه دارد اصرار میورزد. او به زیبایی، مارماهیها را در داخل فیلم در جلوی چشم بیننده شناور میکند اما قادر نیست مفهوم آن را در ذهن آنها حک کند تا جائیکه بدون ربط بودن آن تماشاگر را مشوش و آزرده کرده و او را به شک انداخته که مارماهیهای واقعی هستند یا توهم لاک هارت و یا حتی شاید یک استعاره. واقعیت فیلمنامه هرچه که باشد سردرآوردن انبوهی مارماهی از سیفون توالت اتاق جوان جاهطلب، صحنهای به فکر اندازنده همراه با تولید دلهره نبود بلکه جنبهی لوث شدهای بود از کلیشهای که بهکرات از آن استفادهشده بود. رابطه ایجاد کردن میان چند خط موجود در داستان مانند آنچه در شرکت میگذرد، داستان وهمآلود پیرامون قلعه و ساکنین آن در گذشته، آزمایشهای پزشکی مرموز و ناپدید شدن بیماران، عصاره گیری از بدن مشتریان، تصادف با آهو و کیفیت و خصوصیت آب داخل سرداب درمانگاه شاید ظاهراً بر عهده بیننده گذارده شده است اما تماشاچی آنچنان ناباورانه به قضایا نگاه میکند که برآیند گیری از تمام آنها جهت رسیدن به اصل ماجرا و یا پیام فیلم مانند شکنجهای برای او میشود. حوادث فیلم از یکدیگر مشتق نشده و هرکدام پیشینهای جداگانه را دارد که وربینسکی برای هرکدام روایت گویی متفاوت سر میکند که همسو کردن آنها با یکدیگر به نتیجهی خوشایندی منتهی نمیشود. خود کارگردان هم موفق به توضیح منطقی برای تمام اینها در طول فیلم نشده و بااینکه زمان فیلم طولانی است (بیش از 140 دقیقه) ولی بازهم برای پیچ و مهره کردن آنها زمان کم میآورد و نهایتاً مجبور میشود با یک ماشین منگنهی دستی آنها را به یکدیگر سرهمبندی کند. از این رو فیلم به سطحی بودن گرایش پیدا می کند و فرصت نمی یابد تا پرده از رویدادهایی که از پس یکدیگر به نمایش در می آیند براندازد تا بیننده به معنایی منجسم و پیوسته دست یابد. کارگردان برای تعریف این قصه ی کمی آشفته راه ناهمواری را انتخاب کرده و نهایتا پاداش مناسبی در ازای صبر و کنجکاوی بینندهایش را به آنها نمی دهد. به اینها باید سایه سنگین نمونههای قبلی که شاخصترینشان شاتر آیلند Shutter Island اسکورسیزی با بازی دی کاپریو هست هم اشاره شود که بیننده را مدام در وضعیت مقایسه و استنتاج مایوس کننده قرار میداد. بههرحال وربینسکی به همان اندازه که در خلق فضا و انتخاب لوکیشن ها و دکور کردن آنها موفق عمل کرده است اما بیشتر از آن زبانش در تعریف این داستان اینقدر ناهمگون الکن بوده است.
داود از تهران 19/05/1396
با سلام خیلی کم کار شدین نقداتون منحصر به فرد و خاص بود برخلاف خیلیا که کپی می کنن لطفا ادامه بدین
فیلمم کن: داود جان اولا از تاخیر در انتشار پیام شما عذرخواهی می کنیم، به دلیل مشکلات بوجود آمده موفق به انتشار مطلب برای مدتی نشدیم. بزودی دوباره آغاز خواهیم کرد. از تعریف شما هم به وجد آمده و سپاسگزاریم.
مهدی از اصفهان 24/09/1396
به نظر من فیلم متفاوتی بود درسته یکم مبهم و گیج کننده بود و آخر سرم به مجهولات پاسخ نداد ولی فک کنم اینجوری تموم کرد فیلم رو برای ساخت قسمت دوم این فیلم البته این برداشت من
لطفا اگه میشه شما هم نظرتون رو بدید که آیا آخر فیلم نشون دهنده این بود که یه آدم دیگه واسه اجرا آزمایشات متولد شد یا نه
مرسی از سایت خوبتون فقط یکم دسته بندی فیلم ها بده
فیلمم کن: مهدی جان ممنون از پیامت. این فیلم قابلیت خیلی بهتر شدن را داشت با اعمال کمی تغییرات در فیلمنامه که خب اینچنین نشد. متاسفانه این روزها دنباله سازی از فیلم ها بیننده ها رو حسابی گیج کرده اما ما تصور نمی کنیم که این فیلم دنباله ای داشته باشه. آخر فیلم شاید این تصور رو ایجاد کنه اما این به دلیل دنباله سازی نبوده و هدف نوعی نتیجه گیری در فضایی وهم آلود بوده تا شاید بخواهند به آخر فیلم عمق بیشتری بدهند.
تارا از تهران 18/11/1397
سلام. البته این نقد نبود. معرفی فیلم بود. من دنبال این بودم که از داستان فیلم سر در بیارم و استعاره ها رو تشخیص بدم ولی شما هیچ تلاشی تو متنتون برای این کار نکردین. فقط چند جا فراستی طور اشاره کردین فیلم یدیه.
فیلمم کن: تارا جان ببخشید که این نوشته ی کوتاه نتونسته بود شما را راضی کند. مشکل شما دقیقا مشکل ما نیز هست. فیلمنامه ی مغشوش و بالطبع روایت آشفته ی کارگردان اجازه ی سردرآوردن و نوشتن بهتر را به ما نمی داد. از این کارگردان انتظار دیگه ای داشتیم، بهرحال گاهی پیش می آید و این یکی شاید از دستش در رفته است. فکر نکنید فیلم دارای لایه هایی است که شما موفق به نفوذ به آن نشده اید، این اثر ساختارا اینگونه هست و همانی بوده است که شما و ما دیده ایم. ضمنا یادمان نمی آید که در جایی گفته باشیم که این فیلم ، فیلم بدیه.
میثم از اردبیل 26/11/1397
سلام و درود
آخر فيلم اين وهم رو به من داد كه فكر كنم پسرى كه نقش اول رو داره ديوونه بوده و از روى ديونگى همه ى اون چيز هارو تصور ميكرده
فیلمم کن: سلام میثم جان، خیر، در این روند به این حالت دچار شده بود.
مانی از مشهد 07/04/1398
خوب چرا یه عده جوون بودن بقیه پیر ؟ اون داروهایی که میخوردن تو گردنشون بود چی بود؟
فیلمم کن: ما هم مانند شما دقیقا نمیدونیم.
گلشن از اصفهان 22/10/1398
مطمین هستم خنده ی شیطانی لاک هارت در صحنه ی آخر معنایی داره، اما وی؟ نمیدونم... یعنی نفهمیدم اون مریضا چطور میمردن چطور زنده میشدن، اون قطره ویتامین که مثلا سم بود چی بود، داستان مال دویست سال پیش بود وای دختر بارون، هانا، نهایتا پانزده شونزده سال داشت
الهه از کرج 05/04/1399
میتونیم اینجوری فکر کنیم ک اون چیزی ک میخوردن ب اسم ویتامین هم صداش میکردن.. جوان نگهدارنده بود... دقت کنید فقط دختر و پدرش اونو میخوردن ..یکبار هم پسره خورد گفت مزه غذای دریایی میده ..اونا از حال خوب افراد پیر در سوییس و مارماهی ها یه اکسیری رو ساختن ک زندگیشونو طولانی میکنه ... درسته ۲۰۰ سال گذشته بود ولی دختره تازه به عادت ماهیانه رسید درکل دختره سنش خییلی بیشتر بود ..پدرش هم گفت اون از بیرون زنه ولی از داخل یه دختر بچس.. افراد هم نمیمردن چون به وجودشون برای ساختن اکسیر یا ویتامین همیشه لازمه ..