معرفی, نقد و بررسی فیلم مرد مورچه ای-Ant-Man
-
منتشر شده در 12 دی 1394
ماجرای فیلم مرد مورچه ای - Ant Man
یک دانشمند جاهطلب موفق به اختراع لباسی بسیار کوچک، در اندازه و شکل یک زنبور میشود که چنانچه کسی قادر به پوشیدن آن باشد، تبدیل به یک هیولای بسیار قدرتمند و تقریباً ناپیدا میشود که میتواند با توجه به کوچک بودن بهآسانی در میدانهای جنگ و یا هر عملیاتی بر دشمن غلبه کند. اما هنوز موفق به کوچک کردن انسان در اندازه یک حشره نشده است تا بتواند لباس موردنظر را به تن کند. درحالیکه به آخرین مرحله برای کوچکسازی یک موجود زنده نزدیک میشود از استاد دوران جوانی خود که او هم در این زمینه تحقیقات گستردهای داشته است، انتظار پشتیبانی دارد. استاد پیر که میداند این اختراع و افتادن آن به دست افراد ناباب چه خطرات غیرقابل کنترل و جبرانی خواهد داشت از همکاری با وی سرباز میزند.
سالها پیشتر از این ، استاد پیر موفق شده بود که به این تکنولوژی دست پیدا کند. تنها با این تفاوت که طراحی لباس وی به شکل مورچه بود. با پوشیدن این لباس شخص استفادهکننده قادر بود تا در قواره یک مورچه ( و حتی ریزتر در اندازه اتم) خود را فشردهسازی کرده و همزمان قدرت خارقالعادهای نیز به دست آورد. او با مدد از همین فنّاوری موفق به جلوگیری از برخورد یک موشک بالستیک هستهای به خاک آمریکا میشود که در خلال این عملیات همسرش را از دست میدهد. از آن به بعد لباس را در گاوصندوق خانه مخفی کرده و دیگر از آن استفاده نمیکند. حالا او که میداند شاگرد نااهلش به مراحل پایان کار نزدیک میشود باید چارهای بیندیشد تا از دستیابی او به این تکنولوژی جلوگیری کند. ازاینرو نقشهای طرح میکند تا به کمک یک نفر سوم که نیروی جوانی البته در او هست و صدالبته با بهرهگیری از لباس مورچهای به نبرد با شاگرد استاد رفته و تأسیسات وی را نابود کند.
از طرف دیگر جوانی را میبینیم که مهارت خوبی در باز کردن قفل و گاوصندوق دارد و بهتازگی از زندان آزادشده است. او پسازاینکه شغلش را به دلیل سابقه زندانش از دست میدهد مجبور میشود پیشنهاد دوست سادهلوحش را برای دزدی از خانه یک پیرمرد پولدار که دست بر قضا همین استاد قصه ماست را قبول کند. تیم سرقت بیخبر از اینکه نقشه این دزدی در حقیقت کار خود صاحبخانه است دستبهکار میشوند اما جوان داستان در گاوصندوق خانه بهجای پول تنها یکدست لباس عجیبوغریب پیدا میکند که با پوشیدن آن پی به راز و قدرت آن میبرد. در ادامه اجباراً او با استاد پیر و دخترش آشنا شده و پس از کمی طفره رفتن، پیشنهاد ملحق شدن به آنها را قبول می کند و وارد مرحله آموزش کار با این لباس میشود. در همین حین دانشمند جاهطلب موفق به کوچک کردن انسان شده و حالا میخواهد تکنولوژی آن را باقیمت بالایی بفروش برساند. مرد مورچهای و تیمش و صدالبته با کمک مورچههای واقعی که حالا راه ارتباط برقرار کردن با آنها را یاد گرفته است به تأسیسات دانشمند جاهطلب واردشده و موفق میشوند تا آنجا را منهدم کنند و از معامله کثیف شاگرد ناخلف جلوگیری کنند. اما دانشمند موفق می شود به همراه کیف حاوی تکنولوژی و لباس فرار کرده و در جدال با مرد مورچهای از لباسی زنبوری یا به عبارت بهتر اختراع خودش استفاده کند. قصه با نبرد تنبهتن این دو که در اندازه مورچه و زنبور هستند به اوج خود میرسد و سرانجام مرد مورچهای موفق میشود کل جهان را از خطر بالقوهای که آن را تهدید میکرد و همچنین دخترش را که توسط مرد زنبوری به گروگان گرفتهشده بود نجات دهد و دانشمند جاهطلب و لباسش را برای همیشه نابود کند.
نقد و بررسی فیلم مرد مورچه ای - Ant Man
برای مدتی این فیلم را در آرشیو خود داشتم اما هرچه میکردم که خودم را راضی به دیدن این فیلم کنم، نمیتوانستم تا بالاخره روزی که هیچچیزی برای دیدن نداشتم، نشستم و این فیلم کمی ابلهانه را تماشا کردم. کمپانی مارول که سازنده بسیاری از فیلمهای ابر قهرمانانه معروف است این بار و با ساخت "مرد مورچهای" ثابت کرد که میتوان هر ایده احمقانهای را به فیلم سینمایی تبدیل کرد. مرد مورچهای دارای یک فیلمنامه زورکی است. یعنی برای معرفی یک ابرقهرمان جدید بهزور متوسل شده است. تازه در این راه از خود مورچههای معمولی و مثلاً واقعی که چندان قهرمان نیستند هم کمک گرفته است. در تولیدات قبلی این استودیو این میزان وابستگی ابرقهرمان به موجودات دیگر سابقه نداشته است. اگر مورچگان از داستان این فیلم حذف شود قهرمان قصه به طرفهالعینی مغلوب شخصیت منفی فیلم خواهد شد. بههرحال در خلق ایده شخصیت مرد مورچهای اصلاً نمیفهمم چه حکمتی نهفته است و در ادامه مارول برای همهگیر کردن این ایده چه میخواهد بکند. من فکر میکنم این کمپانی با این شبیهسازیها قصد دارد حق ثبت استفاده از موجودات زنده مستعد و غیر مستعد در نقش یک ابرقهرمان را برای خود مصادره کرده تا در آینده با بازنشست شدن برخی از این ابرقهرمانان بتواند از کشوی میز تازهنفس دیگری را وارد میدان کند. البته ما وارد مشکلات و تناقضهای علمی این قبیل خیالپردازیها نمیشویم چون قرار است که اجازه دهیم با خیال راحت فیلم شویم. اما از حق نگذریم مارول قاعده ساخت فیلمهای ابرقهرمانی را بهتر از هرکسی میداند و مدتهاست که مردم جهان را با جدال قهرمانان خوب و انسانهای شرور سرگرم و مفتخر ساخته است و این احتمال وجود دارد که در قبولاندن این ابرقهرمان کوچولو موچولو به مردم نیویورک و جهان نیز موفق شود. جلوههای ویژه فیلم و صحنههای اکشن و زدوخورد طبق معمول خوب طراحیشدهاند. این فیلم را هم مانند سایر ساختههای مارول باید باکیفیت بالا در صفحه عریض دید تا فیلم به آدم بچسبد.
یکی دیگر از دلایل فقدان علاقه من برای دیدن این فیلم، هنرپیشه نقش اول آن بود. آقای "پائول راد" Paul Rudd را بیشتر در نقشهای کمدی دیده بودیم. او قد و قواره کوچکی دارد و فکر نمیکنم این کوچک بودن جثه ربطی به انتخاب او در نقش مورچه داشته باشد. اما از بخت بد اینچنین شده است. پذیرش آقای پائول راد بهعنوان یک ابرقهرمان حتی در اندازه یک مورچه مثل خوردن سوپ با چنگال است. اگرچه مارول قبلاً این سوپ را با این وضعیت به خورد ما داده است. منظورم رابرت دانی جونیورز در نقش مرد آهنی است. هنوز هم تصور جا دادن جونیورز در داخل آن پوسته فولادی قرمزرنگ برای من مشکل است. شاید این ایده قدیمی که ابرقهرمانهای واقعی فیلمها در زندگی بدون نقاب باید ریغو، بهدردنخور و حتی کتکخور باشند، هنوز هم برای مارول کار میکند. این نیز میتواند محتمل باشد که منظور کمپانی مارول برای انتخاب یک کمدین بهعنوان نقش اصلی و حتی یک کارگردان که در کارنامه خود بیشتر آثار کمدی دارد، ساخت یک فیلم ابرقهرمانی با مایه شوخ گرایانه بوده است. اما من یادم نمیآید که هنگام دیدن این فیلم زیاد خندیده باشم. فکر کنم صحنههای مفرح سایر آثار این استودیو مانند فیلم مرد عنکبوتی خیلی بیشتر و موفقتر از مرد مورچهای بوده باشد.
بیایید به بقیه هنرپیشهها هم یک نگاهی بیندازیم. من معتقد هستم چند هنرپیشه دیگر در نقشهای خود خوب جا نیفتاده بودند. احساس میکنم مایکل داگلاس بیانگیزه با آن لباسهای کمی گلوگشادش در این فیلم برای ایفای نقشش توسط کارگردان و یا دستیارانش در سر صحنه هل داده میشد. دختر استاد پیر هم با آن گریم روسی-جاسوسی خود (مارول علاقه خاصی به این نوع گریم برای قهرمانان خود دارد) نمیتواند بهخوبی از پس نقشش برآید و باید بهزور تحملش کنید. بااینکه فیلم طولانی است اما شخصیتهای درون فیلم خصوصاً قهرمان اصلی بهخوبی پرداختنشده است. فیلمنامه در برخی جاها کشدار و از برخی موارد بهسرعت گذشته است. بهعنوانمثال دلایل انتخاب مرد جوان تازه از زندان آزادشده برای فرورفتن در لباس مرد مورچهای و یا چرایی نیاز به یک نقشه نهچندان قانعکننده برای کشانیدن او به ماجرا چندان مستحکم به نظر نمیرسند. بهر حال این فیلم با تمام کاستیها و انتخابهای عجیب خود میتواند شما را جلوی پرده سینما و یا پشت صفحه تلویزیون نگاه دارد و مانند تمام ساختههای مارول صحنههای جذابی از زدوخورد و بکشبکشها را به شما عرضه کند.
اگر در هنر فیلمسازی عنصر تخیل حذف شود مجبور خواهیم بود که همواره چیزی شبیه به صحنههای زندگی خودمان را ببینیم. آنوقت خدا به داد عاشقان سینما برسد. از طرفی دیگر اگر کمپانی مارول بخواهد دامنه تخیل خود را تا آنجا افزایش دهد که قهرمان مرد مورچهای یا نظایر آن را در آینده نزدیک به فیلم انتقامجویان The Avengers اضافه کند، بازهم خدا به داد عاشقان سینما برسد.
{fastsocialshare}