فیلمم کن - معرفی, نقد و بررسی سریال آنجی تریبکا-Angie Tribeca

 

ماجرای سریال آنجی تریبکا - Angie Tribeca

آنجی تریبکا Angie Tribeca یک کارآگاه پلیس لوس‌آنجلس است که در اداره به‌تنهایی مشغول حل‌وفصل پرونده‌های جنایی است که به وی سپرده می‌شود. او که یک کهنه سرباز سحرخیز بوده و ظاهراً از آمادگی بدنی بسیار خوبی برخوردار است، هرروز صبح زود در آپارتمانش کلی از وسایلش را به خاطر تمرینات بدنی خشنی که انجام می‌دهد درب‌وداغان می‌کند. در ایستگاه پلیسی که او مشغول است یک کارآگاه سیاه‌پوست هم با سگ تربیت‌شده‌اش از نژاد ژرمن شپرد هستند که کارهای جالب و بامزه‌ای در جهت کمک به حل پرونده‌های جنایی از این سگ در طول سریال می‌بینیم. رئیس تریبکا هم که مرد جاافتاده ایست روی تریبکا خیلی حساب می کند و پرونده‌های سخت را معمولاً به او می‌سپارد.

یک روز وقتی تریبیکا به محل کار می‌رود رئیس اداره مرد قدبلندی به نام جی گیلز Jay Geils را به‌عنوان همکار به وی معرفی می‌کند. او که تا به حال از تنها کار کردن راضی به نظر می‌رسیده ابتدا از پذیرش او سر باز می‌زند ولی در ادامه و به‌اکراه او را قبول کرده و با خود برای رسیدگی به یک پرونده که باج‌گیری از شهردار است، می‌برد. گویا کسی از خال‌کوبی‌های روی بدن شهردار عکس گرفته و حالا با نامه، قصد اخاذی از وی را دارد. تریبکا و همکارش مطابق با روش‌های پلیسی و بررسی سرنخ‌ها به مظنون نزدیک شده و متوجه می‌شوند که یک معلم نقاشی، طراح این باج‌گیری بوده و پس از یک تعقیب و گریز جانانه او را دستگیر می‌کنند. حالا تریبکا از کار کردن با همکار جدیدش راضی به نظر می‌رسد.

در قسمت دوم سریال تریبکا و گیلز متوجه انتقال مواد مخدر به روش مبتکرانه‌ای می‌شوند. یک خانم که حرفه‌اش برگزاری مراسم عروسی است مواد مخدر را در داخل کیک‌های عروسی جاسازی کرده و به خریدار تحویل می‌دهد. تریبکا و همکارش مجبور می‌شوند برای به دام انداختن او به‌صورت صوری باهم ازدواج کنند و برگزاری مراسم را به او واگذار کنند. در حین مراسم جعلی تریبکا به یاد نامزدش می‌افتد که او را مدتی پیش ازدست‌داده بود و کلی ناراحت می شود. بهر تقدیر آن‌ها موفق می‌شوند که دست زن قاچاقچی را رو کرده و او را دستگیر کنند و ماجراهای تریبکا و همکارانش همچنان تا 8 قسمت دیگر ادامه پیدا می کند.

 

نقد و بررسی سریال آنجی تریبکا - Angie Tribeca

سریال آنجی تریبکا یک سریال کاملاً کمدی مفرح است که یک زن کارآگاه پلیس با بازی رشیده جونز Rashida Jones در مرکز آن قرارگرفته است. پشت این سریال یک کمدین معروف آمریکایی به نام استیو کارل Steve Carol است که خالق این اثر بوده و گاهی آن را کارگردانی نیز می‌کند. نقش اول سریال با قیافه‌ای جدی اما درعین‌حال خنده‌دار با همکار مشنگ‌تر از خودش به جنگ جنایتکاران می‌رود. سریال مدام شمارا با گفتارهای هزل وار هجو گونه و شوخی‌های بصری بمباران می‌کند. اگر دنبال نمونه مشابه مناسبی باشیم می‌توان سری فیلم‌های اسلحه برهنه The Naked Gun را مثال بزنیم با این تفاوت که توقف بر روی اتفاقات کمتر بوده و شوخی‌ها زیاد کش داده نمی‌شوند. همان‌گونه که از این سبک انتظار داریم خود داستان اصلاً کمیک نیست (مثلاً در مورد این اثر، پلیسی ساده است) بلکه نمایش عجیب‌وغریب حرکات و رفتار هنرپیشه ها که البته خیلی از آن‌ها در سر صحنه فیلم‌برداری به‌صورت فی‌البداهه به ذهن می‌رسد، شما را می‌خنداند.

 

در این سریال سعی شده که شما زیاد، اما کوتاه بخندید. عناصر مضحک و خنده آور در دیالوگ شخصیت‌ها، رفتار آن‌ها و اتفاقاتی که هم‌زمان در پس‌زمینه در جریان است پراکنده‌شده‌اند. موضوعات بامزه نیز از تنوع خوبی برخوردار است. تقلید سکانس‌هایی از سایر آثار تلویزیونی و سینمایی و به سخره گرفتن ملیحی از آن‌ها نیز در قسمت‌های این سریال به چشم می‌خورد. خوشبختانه تعداد و زمان آن‌ها به‌قدری نیست که تماشاچی را ذله کند. البته این صحنه‌ها هنگامی خاطر شمارا منبسط می‌کنند که شما قبلاً اثر اصلی را دیده و آن صحنه‌ها را به خاطر داشته باشید در غیر این صورت برای شما بی‌معنی و خنک جلوه می‌کند. استفاده از کاراکتر سگ پلیس هم مفید واقع‌شده است. سگ هم مانند سایر هنرپیشه‌ها دارای شخصیت جدی (شاید هم جدی‌ترین) بوده اما به‌جای بو کشیدن، دنبال کردن و گاز گرفتن ترجیح می‌دهد که رفتاری شبیه به همکاران انسانش از خود نشان دهد. همکار مرد آنجی زیادی لوده به نظر می‌رسد و به جدی بودن سایر کاراکترها نمی‌آید و من آن را یک انتخاب یا راهنمایی اشتباه در نظر می‌گیرم. اما برسیم به شخصیت تربیکا که بیش‌ازحد انتظار خوب ازکاردرآمده است. بازی او در نقش یک کارآگاه مصمم نمکین که به کارش سخت وارد است به دل می‌نشیند. او صمیمانه و مخلصانه و برای به دام انداختن خلاف‌کاران از هر روشی که دست بر قضا همگی آن‌ها خنده‌دار هستند استفاده می‌کند. چهره و رفتار او همانی ازکاردرآمده که استیو کارل انتظار دارد. هنرپیشه‌های سرشناسی را در نقش‌های فرعی و کوتاه در طول سریال می‌بینیم. این بر جذابیت غافلگیرکننده‌ای سریال اثر گذاشته که البته حضور آن‌ها بازهم متأثر از اعتبار استیو کارل می‌تواند باشد.

وقتی سریال را دیدم نوعی پختگی غیرمنتظره را از درون آن حس کردم که بدون تردید مرتبط به تجربه و ذوق خالق آن است که این بار نه در شکل یک بازیگر بلکه در قالب یک نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان ظهور کرده است. سریال اگرچه بدون نگرانی از تمامی محرک‌های خنده‌دار، استفاده می‌کند اما هیچ‌گاه از چارچوب منظم خود خارج نشده و ارتباط میان سکانس‌ها و گفتارها به شکلی منسجم حفظ می‌شود. این درست است که برخی از شوخی‌های داخل اثر ما را نمی‌خنداند و حتی ممکن است کمی توی ذوق هم بزند اما خوشبختانه زمان زیادی نمی‌گذرد تا به یک صحنه خوشمزه برسیم. راستش را بخواهید کمی برای این‌جور فیلم‌های کمدی دلم تنگ‌شده بود. یاد آن سال‌هایی افتادم که اسلحه برهنه را می‌دیدم. گاهی نیاز داریم بدون اینکه به هیچ‌چیزی فکر کنیم فقط بنشینیم جلوی تلویزیون و به مشنگیت انسان‌هایی که باهم در جدال‌اند بخندیم و تا لحظاتی بعد نیز همه را فراموش کنیم. بدون شک از سریال خوشتان می‌آید، نیازی به تحمل کردن آن نیست و روان شمارا کمی تروتازه می‌کند. این سریال جمع‌وجور که فصل اول آن تمام‌شده دارای 10 قسمت است که هر قسمت در حدود 20 دقیقه است. فکر می کم که فصل دوم هم به‌زودی از راه خواهد رسید و تا آن موقع یک‌کمی دلم برایش تنگ می شود.

 

تو این‌جور فیلم‌ها این آدم‌های ساده هستند که با ساده بازهایشان انسان‌های پیچیده را با اعمال شرورانه‌شان شکست می‌دهند و ما را شاد می‌کنند. اما ای‌کاش که در واقعیت هم این‌گونه می‌بود و ما این‌قدر غمگین نمی‌بودیم.  

 

{fastsocialshare} 

نوشتن دیدگاه

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Purple Cyan Golden Green Yellow

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family
Direction