معرفی, نقد و بررسی فیلم فعالیت فراطبیعی: بعد روح-Paranormal Activity: 5
-
منتشر شده در 16 دی 1394
معرفی فیلم فعالیت فراطبیعی: بعد روح-Paranormal Activity: The Ghost Dimension
فیلم با صحنه ای از داخل اطاق نشمیمن به هم ریخته یک خانه آغاز میشود. ستون فقرات مردی که بر روی زمین افتاده و میخزد، در جلوی چشمان دو خواهر نوجوان و مادر بزرگ طلسم شده، توسط یک نیروی نامرئی شکسته میشود. مادربزرگ بچه ها را به طبقه دوم و اطاقی که یک مرد غریبه در آنجا نشسته است برده و آن مرد را بهعنوان معلم به آنها معرفی می کند. مرد غریبه آنان را از یک نقشه بزرگ با خبر ساخته که دو خواهر با نیروهای قدرتمندی که دارند و باتفاق دختر دیگری که بعدها به آنها اضافه خواهد شد، بازیگران اصلی آن هستند. در واقع این سکانس، قسمت پایانی از قسمت سوم همین سری فیلمها است که در ابتدای قسمت پنجم، سرآغاز یک رشته اتفاقات جدید میشود.
23 سال بعد در سال 2013، فیلم با یک پدر و مادر جوان و دختر 8 ساله شان و بهمراه یکی دیگر از دوستان زن خود که آماده فرا رسیدن سال جدید می شوند، ادامه پیدا می کند. در همین حین عموی دختر بچه برای یک تعطیلات 2 هفته ای به منزل برادر می آید. مادر خانواده از اقامت طولانی برادرشوهر خود چندان راضی به نظر نمی رسد. در حین تزیین خانه برای مراسم کریسمس، پدر خانواده و برادرش یک دوربین بزرگ فیلمبرداری قدیمی و تعدادی فیلم در انبار خانه پیدا می کنند. فیلمها مربوط به صحنه هایی از خانه دو خواهر نوجوان ابتدای فیلم و خانواده آنها و یک خانه دیگر که در آن مرد مرموزی به فعالیت های غیر طبیعی مشغول است، می باشد که در سال های 1988 تا 1992 ضبط شده است. آن دو با دیدن تدریجی فیلمها در کمال حیرت زدگی متوجه می شوند که دختران داخل فیلم، حضور آنها را حس کرده و می توانند حرکات آنها را پیشبینی کنند. در صحنه ای از فیلم این دو دختر مشخصات اتاق دختربچه را بدرستی توصیف می کنند. از طرف دیگر رفتار دختر بچه خانواده کم کم عجیب میشود و از یک دوست خیالی به نام توبی Toby صحبت می کند.
پدر خانواده شروع به فیلمبرداری از فضای داخل خانه با دوربین پیدا شده درانبار می کند و با تعجب بسیار درمی یابد که دوربین، چیز هایی نا مشخص و شبح مانند را در فضای خانه ضبط می کند که با چشم معمولی دیده نمی شوند. پدر در اطاق دختر خود متوجه یک توده سیاه اسرارآمیز میشود که دارای قدرت عجیبی است. با گذشت زمان این توده سیاه رنگ به افراد خانه به جز دختر بچه حمله می کند. با عجیب تر شدن رفتار دختربچه، پدر و مادر، کشیشی را در جریان می گذارند و طی صحبت کشیش با دختربچه، او به کشیش حمله می کند. پدرخانواده از صحبت های کشیش و تحقیقاتی که انجام می دهد متوجه ارتباط این قضیه با یک فرقه و شخصی به نام توبی میشود که در روزی مانند روز تولد دخترش به دنیا آمده است. در داستان این فرقه آمده است که برای احیای توبی و برگرداندن او به این دنیا به خون دختر او نیاز دارند. با ترسناک تر شدن اوضاع در خانه، کشیش دوباره برگشته و اعلام می کند که این یک روح یا جن نبوده بلکه خود شیطان است و جن گیری دردی دوا نکرده و باید از بین برود. از این رو و مطابق با آیین های کشتن شیطان، دایره ای در کف اطاق نشیمن کشیده تا شیطان با وارد شدن به آن و انداختن حوله های آغشته به آب مقدس ازبین برود. کشیش در ضمن این عملیات توسط شیطان کشته میشود ولی افراد خانواده موفق می شوند شیطان را که اکنون خود را آشکار ساخته به وسط دایره بکشانند و پارچه های آغشته به آب مقدس را به روی او بیاندازند. شیطان بعد از کمی تقلا، ناگهان ناپدید میشود و دختربچه به حالت عادی بر می گردد. افراد درون خانه تصور می کنند که همه چیز روبراه شده است اما ناگهان شیطان در بدن دوست زن خانواده حلول کرده و با استفراغ ماده ای اسید مانند، عموی دختر را کشته و خود نیز می میرد. پدر و مادر برای پیدا کردن دختر سراسیمه به طبقه دوم و اطاق او می روند که در بین راه پدر نیز توسط شیطان کشته میشود. مادر در داخل اطاق دختر با تونلی روبرو میشود که او را به یک خانه دیگر هدایت می کند. در آنجا با آن دو خواهر نوجوان شروع فیلم که اکنون تسخیر شده اند رویرو میشود که به مادر می گویند که دیگر دیر شده است. مادر، دخترش را پیدا کرده و او خبر از گرفتن قطره خونش و تزریق به دوست خیالی (توبی) می دهد. توبی با گرفتن این قطره خون به هیبت جدید و قابل رویت خود که البته فقط پاهایش در دوربین دیده میشود، ظاهر شده، مادر را کشته و با دختر بچه راهی مکانی نامعلوم میشود.
نقد و بررسی فیلم فعالیت فراطبیعی: بعد روح-Paranormal Activity: The Ghost Dimension
با خودم می گفتم عمرأ که بتوانم قسمت دیگری از سری فیلمهای فعالیت فراطبیعی (چنانچه ساخته شود) را تحمل کنم. اما جایتان خالی نشستم و این قسمت جدید یعنی شماره 5، "بعد روح" را نگاه کردم و البته کلی بد و بیراه نثار خودم و سازندگان این اثر کردم. خب این دنباله سازی هایی که جدیدا برای یک فیلم موفق درست میشود دارد کم کم گوی سبقت را از سریال های ترکی می رباید. تنها تفاوت این فیلمهای دنباله دار با سریال این است که به جای تلویزیون باید آنها را در سینما دید. برخی مواقع این دنباله سازی ها ختم به خیر میشود مانند "مکس دیوانه" و گاهی موارد به فاجعه می انجامد مانند "جیسن بورن" (منظور قسمت آخر دوفیلم است). ایده برخی از فیلمها آنقدر مهیج و بزرگ است که جا دادن آن در یک قسمت شاید چندان عاقلانه و منصفانه نباشد و ساخت یکی دو قسمت دنباله برای آنها قابل تحمل خواهد بود اما کش دادن برخی از آنها مثل همین Paranormal Activity ممکن است که دوستداران فیلم را به سینما بدبین کند. البته این حرف من تماشاچی است. کمپانی های سازنده فیلم نظر دیگری دارند. دسته دوم این فیلمها دارای قابلیت بزرگی هستند که ما شاید از آن بی خبریم. اگر چه فروش قسمتهای فیلمهایی نظیر فعالیت غیر طبیعی در مقایسه با فیلمهایی با نام های بزرگ، کم به نظر می رسد اما با توجه به بودجه ساخت فوق العاده اندکشان سود قابل توجه و بی دردسری را نصیب کمپانی می کنند. در نطر بگیرید چند تا هنرپیشه ی خیلی آماتور که احتمالا از سر کوچه پیدا کرده اند را می آورند داخل یک خانه دوبلکس اجاره ای، یک دوربین هندی کم هم به دستشان می دهند و کارگردان سر صبح اکشن می دهد و می رود دنبال کارهای بانکی اش و غروب هم بر می گردد و کات می دهد و خدا بدهد برکت. در حقیقت تندبادی که اولین قسمت فیلم به هر دلیلی (برخی مواقع نوع آوری درایده مانند گرگ و میش و برخی مواقع بی دلیل مانند جادوگر بلر) ایجاد کرده آنقدر گرد و خاک به پا می کند که تا به زمین نشستن آن فرصت کافی به سازنده داده میشود تا یک چند قسمت دیگر تحت همان عنوان و یا عنوان دیگری را ساخته، روانه سینماها کند و پول ها را پارو نماید.
فیلم فعالیت فراطبیعی 5 نهتنها چیزی جدیدی به نمایش نگذاشت بلکه بهعنوان یک فیلم در مایه وحشت بهاندازه یکذره هم مرا نترساند. همان ایده قسمت اول بدون هیچ تغییری در دکورها، فضاها، آدمها، حرفها و ترفندها، کش دادهشده بود و من اندیشه کنان غرق این پندارماندم که جنس این کش از چیست که اینقدر کش میآید و پاره نمیشود. از تعلیقهای زیبای توأم با حرص خوردن قسمت اول، خبری نیست. فیلم بیشتر در فکر وفادار ماندن به قسمتهای پیش و پس است تا نوع آوری و تنوعبخشی. قصه بس مکرر و بیمزه فیلم، حتی به کمک ایده نخنما شده دوربین دستی و حرکات چندشآورش، مرده به نظر میرسید. بیننده که از قسمتهای قبل ترسش ریخته است واقعاً سردرگم میماند که از چی و چطور باید بترسد. هیچ رابطه خوف انگیز و پرداختشدهای میان دوست خیالی، شیطان و دختربچه نتوانستم بیابم. استفاده از کلیشه عنصر کشیش که اتفاقاً تیپش هم به کشیشهای داخل فیلمها نمیخورد آنقدربی رمق بود که کارگردان ترجیح داد دیر بیاوردش و زود هم ببردش. جلوههای ویژه فیلم اگرچه در حد بقیه قسمتها بود اما بهیچوجه هیجان و یا وحشتی در تماشاگر ایجاد نمیکرد. بازی هنرپیشهها خصوصاً دختربچه که نقش محوری داشت همانطور که پیشبینی میشد اصلاً چنگی به دل نمیزد. فیلمنامهای در کار نبود و فقط یک داستان خیلی کلی که بازیگرها فیالبداهه جملاتی را به زبان میآوردند. چون در این قبیل فیلمها از موسیقی متن هم خبری نیست، پس عامل سکوت باید به مقدار لازم وجود داشته باشد که باعث تولید ترس شود که در این قسمت آنهم وجود نداشت. سرهم بندی اینچنینی این قسمت نشان از خاتمه دادن به قصه "فعالیت فراطبیعی" میداد درحالیکه انتهای باز فیلم از قصد ادامهدار بودن آن حکایت میکند.
با خودم داشتم فکر میکردم که این فیلم بد ساختهشده بود و یا دوره فیلمهایی که قصه آنها از دریچه دوربین پر از تکان هنرپیشه روایت میشود (مستند دروغین) دیگر گذشته است و شمع این ایده که فیلم به ما بقبولاند که این اتفاقات ماوراء طبیعی کاملاً واقعی است تا ترس را عمیقتر در وجود ما تزریق کند، در حال خاموش شدن است. کارگردان، مشتش برای اینکه به ما القا کند که آنچه میبینید بدون برنامهریزی و پیشبینی برای یک خانواده کاملاً عادی مثل ما و شما اتفاق افتاده است (پس خواهش میکنم بترسید) نزد بیننده باز شده است. عرف رایج، خصوصاً در قسمت شماره یک، این بوده که بیننده منتظر موجود ترسناکی باشد که هیچوقت ظاهر نشده و فقط باگذشت زمان فیلم، آزارهای تا حد مرگش را برای افراد درون خانه بیشتر میکند. قسمت پنجم، نهتنها به این سنت دیگر پایبند نبوده بلکه نتوانسته به مدد نرمافزارهای کامپیوتری تصاویر دلهرهآور و غیرتکراری از شیطان و سایر ارواح خبیثه ترسیم کند. فکر میکنم کِش "فعالیت فراطبیعی" از قسمت دوم به بعد برای خیلی از دوستداران فیلمهای ترسناک پاره شده است و اغلب کسانیکه بلیت این فیلم را میخرند نوجوانانی هستند که سن شان بهقدری شده است که اجازه دیدن این قبیل فیلمها را برای اولین بار پیداکردهاند و از سابقه آن خبر ندارند.
در زمان کودکی و نادانی، قصه گوی پیری میشناختم که از نادیدهها و ناشناختههای درون قصهاش برای بار اول ترسیدم. اما برای بارهای دیگر این نادیدهها و ناشناخته ها نبود که مرا می ترساند بلکه دوباره ندیدنش بود. چون خیلی فرتوت و رفتنی به نظر میرسید.
رها از تهران 05/12/1394
اصلاً ترسناک نبود
صفا بوستانی از تهران 01/12/1397
اتفاقا به نظر من این قسمت نکته ی بسبار ظریفی داشت که در قسمتهای قبل نمی دیدیم آنهم وجود دوربینی که میتوانست موجودات فرا بعدی را ببیند و اتفاقا به همین دلیل باید گفت فصل جدیدی آغاز میشود زیرا تا قبل این ما فقط با تخیلات و ماورا الطبیعه ای که عوام در هر فرهنگی باور دارند طرف هستیم منتها در این قسمت آن وجود شیطانی را میتوان از دریچه ی دوربینی خاص دید و انسانها قاعدتا باید از جیزی که میبیند کمتر وحشت کنند چرا که با دیدن یک چیز آن چیز ماورا به ظهور و کم کم کشف و راه حل مقابله ی علمی منتهی میشود فرضا تا زمانیکه انسانها میکروب را شیطان میدانستند بسیاری بیماریها را به جن زدگی و حلول شیطان در وجود شخص تحلیل میکردند تا اینکه علم امد و میکروب را زیرمیکروسکوپ دید و راه حل مفابله بانرا زیر میکروسکوپ پیداکرد و سپس دیگر میکروب ترسناک نبود بلکه چالشی بود که انسان انرا مداوا کرد همین قضیه در مورد تمام پدیده های متافیزیکی امروز صادق است
فیلمم کن: نکته ی جالبی است اما مسئله اینجاست که میکرب واقیت داشت و بالاخره آشکار شد اما این ارواح و ..... از آنطرف ماورا هستند و دست نیافتنی و آنچه در فیلم می بینیم تخیلی است. بهرحال برای یک فیلم ترسناک خوب است اما نه برای وارد کردن آن به زندگی حقیقی.
علی از تهران 18/01/1399
شما نقدو بررسی نکردید، فقط مشاهدات خودتون رو از فیلم گفتید. یعنی فیلم رو توضیح دادی. ممنون ،ولی این نقد نبود